امام موسی بن جعفر علیه السلام به بالین یکی از دوستانش آمد که در حال جان کندن بود، و حالش به گونه ای بود که به سؤ ال هیچکس پاسخ نمی داد.
حاضران خطاب به امام هفتم کرده و عرض کردند: ای پسر رسولخدا(ص ) دوست داریم حقیقت مرگ را شرح دهی و بفرمائی که این بیمار ما اکنون در چه حالیست ؟
امام فرمود: مرگ برای مؤمن ، وسیله تصفیه و پاکسازی است ، مؤمنان را از گناه می شوید، برای آنان آخرین ناراحتی است ، و کفاره آخرین گناهانشان است ، در حالی که کافران ، هنگام مرگ از حسناتشان جدا می شوند، و آخرین لذت خود را در دنیا می چشند (که پاداش کار خوب آنها که احیانا انجام داده اند می باشد).
و اما این شخص بیمار که در حال جان کندن است ، به کلی از گناهانش پاک شد و تصفیه گردید آنگونه که لباس چرکین را در آورده و لباس پاک می پوشد، او هم اکنون شایستگی آنرا دارد که در سرای همیشگی آخرت ، با ما اهلبیت ، محشور شود.
داستانها و پندها, ج6/ مصطفی زمانی وجدانی
به نقل از سایت اندیشه قم
وَماأعمالُ
البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ
وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره اى است در دریاى عمیق. (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴)
حدیث (۲) قال على علیه السلام:
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن
أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ
الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر
به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى کنند و نه از روزى کم مى
نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى سازند و برتر از امر به
معروف و نهى از منکر سخن عادلانه اى است نزد حاکمى ستمگر.(غررالحکم، ج۲،
ص۶۱۱، ح۳۶۴۸)
حدیث (۳) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
إذا
لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا
الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا
عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر
به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند
بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب
نشود .(امالى صدوق، ص۲۵۴)
حدیث (۴) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
لا
یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ
خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما
یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ
بِما یَنهى عَنهُ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که
سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه
روى نماید و به آنچه امر و نهى مى کند، دانا باشد .(بحارالأنوار، ج۱۰۰،
ص۸۷، ح۶۴)
حدیث (۵) قال على علیه السلام :
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر
کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید
بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند. (کافى،ج۲، ص۵۰،
ح۱)
حدیث (۶) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ
وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت
مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم یَکُن لَهُم
ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم امر به
معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر
بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکتها از آنان
گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و
نه در آسمان.(تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۸۱، ح۲۲)
حدیث (۷) قال الباقر علیه السلام :
أوحَى
اللّهُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ
مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن
خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى
اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا
لِغَضَبى؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار
نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از
نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟
خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم
من به خشم نیامدند.(کافى، ج۵، ص۵۶، ح۱)
حدیث (۸) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
مَن
رَأى مِنکُم مُنکَرا فَلیُغَیِّرهُ بِیَدِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع
فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِکَ أضعَفُ الإیمانِ؛
هر
کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست
با قلبش آن را تغییر دهد، که پائینترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى)
است.(نهج الفصاحه، ح۳۰۱۰)