صراط مستقیم

هدف از ایجاد این وبلاگ، فراهم نمودن زمینه خوشبختی و سعادت برای تک تک افراد مشتاق معرفت می باشد.

صراط مستقیم

هدف از ایجاد این وبلاگ، فراهم نمودن زمینه خوشبختی و سعادت برای تک تک افراد مشتاق معرفت می باشد.

وفای به عهد

1. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلی الله علیه و آله - : اِنَّ خِیارَ عِبادِ اللهِ اَلْمُوفُونَ المُطیبُونُ.

«نهج الفصاحه، ح 850»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

بهترین بندگانِ خداوند کسانی هستند که به وعده ها وفا کنند و بوی خوش به کار برند.

2. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : اَقْرَبُکمْ غَداً مِنّی فِی الْمَوْقِفِ اَصْدَقُکمْ لِلْحَدیثِ وَ اَدّاکمْ لِلأمانَةِ وَ اَوْفاکمْ بِالْعَهْدِ.

«أمالی شیخ طوسی، ج 1، ص 233»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: نزدیک ترین شما (مسلمانان) به من در روز قیامت، راستگوترین شما در سخن گفتن و اداءکننده ترین شما در امانت و با وفاترین شما در عهد و پیمان هاست.

3. قال الامام علی - علیه السلام - لِلْمالِک الأشْتَرِ: لا تَخْیِسَنَّ بِعَهْدِک وَ لا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّک فَاِنَّهُ لا یَجْتَرِئُ عَلَی اللهِ اِلا جاهِلٌ شَقِیٌّ.

«نهج البلاغه، نامه 53»

امام علی - علیه السلام - به مالک اشتر فرمود: عهد و پیمان خویش را مشکن و دشمنت را فریب مده، زیرا (پیمان شکنی دلیری کردن بر خداوند است) و بر خداوند کسی جرأت و دلیری نمی کند، مگر نادانِ بدبخت.

4. قال الامام علی - علیه السلام - : اَوفُوا بِعَهْدِ مَنْ عاهَدْتَمْ.

«امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 211»

امام علی - علیه السلام - فرمود: به عهد و پیمانی که با کسی بسته اید، وفا کنید.

5. عن ابی مالک قالَ: قُلْتُ لِعَلیّ بْنِ الحُسَین - علیهما السلام - :

اَخْبِرْنی بِجَمیعِ شَرایِعِ الدّینِ، قالَ - علیه السلام - : قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ.

«الخصال، ج 1، ص 127»

ابی مالک می گوید: به امام زین العابدین - علیه السلام - عرض کردم: جمیع دستورات دین را به من بفرمایید. امام - علیه السلام - فرمود: حق گویی و قضاوت عادلانه و وفای به عهد.

6. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلی الله علیه و آله - : مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ فَلْیَفِ اِذا وَعَدَ.

«الکافی، ج 2، ص 364»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: هر کس که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد، باید به وعده ای که می دهد وفا کند.

7. قال الامام علی - علیه السلام - : اَلْوَفاءُ حِلْیَةُ الْعَقْلِ وَ عِنْوانُ النَّبْلِ.

«غرر الحکم، ح 5249»

امام علی - علیه السلام - فرمود: وفای به عهد زیور خردمندی و نشانه نجابت و فضیلت است.

8. قال الامام علی - علیه السلام - : اِنْ عَقَدْتَ بَیْنَک وَ بَیْنَ عَدُوٍّ لَک عُقْدَةً فَحُطْ عَهْدَک بِالْوَفاءِ. فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرائِضِ اللهِ شَیْءٌ النّاسُ اَشَدُّ عَلَیْهِ اِجْتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ اَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظیمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ.

«نهج البلاغه، نامه 53»

امام علی - علیه السلام - (خطاب به مالک اشتر) فرمود: ای مالک! هر گاه میان خود و دشمنت عهد و پیمانی بستی به آن وفادار باش. چرا که هیچ چیز از واجبات خدا همانند وفای به عهد نیست که مردم با تمامی اختلاف خواسته ها و پراکندگی اندیشه هایشان بر آن اتّفاق نظر داشته باشند و نزدشان بزرگ باشد.

9. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلی الله علیه و آله - :

ثَلاثٌ لَیسَ لاَحَدِ النّاسِ فیهِ رُخصَةٌ: بِرُّ الوالِدَینِ مُسلِماً کانَ اَو کافِراً. وَ الوَفاءُ بِالعَهدِ لِمُسلِمٍ اَو کافِرٍ وَ الاَمانَةُ اِلی مُسلِمٍ کانَ اَو کافِرٍ.

«نهج الفصاحه، ح 1264»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: سه چیز است که ترک آن برای هیچ کس جایز نیست:

1 - نیکی به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند یا کافر.

2 - وفای به عهد، خواه طرف معاهده مسلمان باشد یا کافر.

3 - اداءِ امانت، خواه امانت دهنده مسلمان باشد یا کافر.

10. قال الامام علی - علیه السلام - : اِنَّ لاَهلِ الدّینِ عَلاماتٌ یُعرَفُونَ بِها: ... الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ.

«صفات الشیعه، ص 46»

امام علی - علیه السلام - فرمود:

به راستی که برای دینداران علامات و نشانه هایی است که بدانها شناخته می شوند: (یکی از آنان) وفای به عهد است.

11. قال الامام علی - علیه السلام - : اَلْوَفاءُ عُنْوانُ الصَّفاءِ.

«غرر الحکم، ح 9957»

امام علی - علیه السلام - فرمود: وفای به عهد، نشانه صفاء و پاک دلی است.

12. قال الامام علی - علیه السلام - : عِبادَ اللهِ! اِفْزَعُوا اِلی قیام دینِکمْ بِاِقامِ الصَّلاةِ لِوَقْتِها ... وَ صِلَةِ الرَّحِمِ وَ خَوْفِ الْمَعادِ وَ اِعْطاءِ السّائِلِ وَ اِکرامِ الضَّعَفَةِ وَ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ وَ الْعَمَلِ بِهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ.

«تحف العقول، ص 152»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ای بندگان خدا! به وسیله اقامه نماز در وقت و دیدار خویشاوندان و ترس از روز رستاخیز و انفاق به مساکین و اکرام ضعفاء و آموختن قرآن و عمل به آن و راستگویی و وفای به عهد، در استواری دین خود کوشش نمایید.

13. قال الامام الصادق - علیه السلام - : اَلْمُؤْمِنُ اَخُو الْمُؤْمِنِ، عَیْنُهُ وَ دَلیلُهُ، لا یَخُونُهُ وَ لا یَظْلِمُهُ وَ لایَغُشُّهُ وَ لا یَعِدُ عِدَةً فَیُخْلِفَهُ.

«الکافی، ج2، ص 166»

امام صادق - علیه السلام - فرمود: مؤمن برادر مؤمن، چشم و راهنمای اوست و نسبت به برادر ایمانی خود، خیانت و ستم و حیله نمی کند و با او وعده و عهدی را نمی بندد که به آن عمل نکند.

14. قالَ الاِمامُ مُوسی الکاظم - علیه السلام - : اِذا وَعَدْتُمُ الصِّغارَ فَاَوْفُوا لَهُمْ، فَإنَّهُمْ یَرَوْنَ اَنَّکمْ اَنْتُمُ الَّذینَ تَرْزقُونَهُم.

«بحار الأنوار، ج 104، ص 73»

امام کاظم - علیه السلام - فرمود: هر گاه به کودکان وعده دادید، به آن وفا کنید چرا که آنان شما را روزی دهندة خود می دانند.

15. قال الامام علی - علیه السلام - : سَبَبُ الائْتِلافِ اَلْوَفاءُ.

«غرر الحکم، ح 9958»

امام علی - علیه السلام - فرمود: موجب دوستی و اتحاد، وفای به عهد و پیمان است.

16. قال الامام الصادق - علیه السلام - : اَلسُّرُورُ فی ثَلاثِ خِصالٍ: فی الْوَفاءِ وَ رَعایَةِ الْحُقُوقِ وَ النُّهُوضِ فِی النَّوائِبِ.

«تحف العقول، ص 239»

امام صادق - علیه السلام - فرمود: سرور و نشاط در سه خصلت است: در وفای به عهد و رعایت نمودن حقوق دیگران و همراهی کردن مسلمانان در پیشامدهای ناگوار.

17. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : تَقَبَّلُوا لی سِتَّ خِصالٍ اَتَقَبَّلُ لَکمُ الْجَنَّةَ: اِذا حَدَّثْتُمْ فَلا تَکذِبُوا وَ اِذا وَعَدْتُمْ فَلا تَخْلِفُوا وَ اِذا ائْتُمِنْتُمْ فَلا تَخُونُوا وَ غُضُّوا اَبْصارَکمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکمْ وَ کفُّوا اَیْدِیَکمْ وَ اَلْسِنَتَکمْ.

«بحار الأنوار، ج 75، ص 97»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

ای مسلمانان! شش خصلت را برای من متعهد بشوید، من هم بهشت را برای شما متعهد می شوم:

1 - هنگامی که سخن می گویید، دروغ نگویید.

2 - هنگامی که وعده می دهید از آن تخلّف نورزید.

3 - هنگامی که مردم به شما اعتماد می کنند و امین قرار می دهند، خیانت نکنید.

4 - چشمان خود را (از حرام) بپوشانید.

5 - فروج خود را (از حرام) باز دارید.

6 - دست ها و زبان های خود را (از گفتار و کردار ناشایست) نگهدارید.

18. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : اَرْبَعٌ مَنْ کنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِنْ کانَتْ فیهِ واحِدَةٌ مِنْهُنَّ کانَتْ فیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفاقِ حَتّی یَدَعَها: مَنْ اِذا حَدَّثَ کذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخْلَفَ وَ اِذا عاهَدَ غَدِرَ وَ اِذا خاصَمَ فَجَرَ.

«الخصال، ج 1، ص 254»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: چهار خصلت است که اگر در کسی باشد، منافق است و اگر یکی از آنها در او باشد، صفتی از نفاق در دل او جای دارد، تا اینکه آن یک خصلت را هم ترک گوید:

1 - کسی که هر گاه سخن گوید، دروغ بگوید.

2 - هر گاه وعده دهد، از آن تخلّف نماید.

3 - هر گاه (در قبال کاری) متعهّد گردد، نیرنگ کند.

4 - و کسی که هر گاه با دیگری درافتد، ناسزا گوید.

19. عن الامام ابی جعفر - علیه السلام - قال:

اَرْبَعَةٌ اَسْرَعُ شَیْءٍ عُقُوبَةً: ... رَجُلٌ عاهَدْتَهُ عَلی اَمْرٍ فَمِنْ اَمْرِک الْوَفاءُ لَهُ وَ مِنْ اَمْرِهِ الْغَدْرُ بِک ... .

«بحار الأنوار، ج 75، ص 93»

امام باقر - علیه السلام - فرمود: چهار عمل است که اگر کسی مرتکب آنها شود، به زودی جزای آن را خواهد یافت: (یکی از آن اعمال این است که) شخصی که با او بر کاری پیمان بسته ای و تو به عهد خود وفا کنی و لیکن او در برابر، با تو نیرنگ نماید.

20. قال الامام علی - علیه السلام - لِلْمالِک ِالاَشْتَر:

وَ ِایّاک اَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبعَ مَوْعِدَک بِخُلْفِک، فَاِنَّ الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَ النّاسِ.

«نهج البلاغه، نامه 53»

امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - به مالک اشتر فرمود: بپرهیز از اینکه به وعده ای که به زیردستان خود می دهی وفا نکنی، زیرا خلفِ وعده سببِ (برانگیخته شدنِ) غضب خدا و مردم می شود.

21. قالَ النَّبِیُّ - صلّی الله علیه و آله - : ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَکثُ الصَّفْقَةِ وَ تَرْک السُّنَّةِ وَ فِراقُ الْجَماعَةِ.

«الخصال، ج 1، ص 85»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: سه چیز هلاک کنندة انسان است: پیمان شکنی و تخلّف از وعده ها. ترک نمودنِ سنّت پیامبر - صلّی الله علیه و آله -. دوری نمودن از اجتماع مسلمین.

22. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّ الْغادِر َیَنْصِبُ لَهُ لِواءٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ، فَیُقالُ: اَلا هذِهِ غَدرَةُ فُلانِ ابْنِ فُلان.

«نهج الفصاحه، ح 659»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: در روز قیامت برای پیمان شکن، پرچمی برافراشته می شود و گفته می شود: (ای مردم) آگاه باشید که این پیمان شکن، فلانی پسر فلانی است.

23. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : ثَلاثٌ مَنْ کنَّ فیهِ فَهِیَ راجِعَةٌ عَلی صاحِبِها: ... النَّکثُ.

«نهج الفصاحه، ح 1281»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد (نتایج آن) به صاحبش باز می گردد: (یکی از آنان) پیمان شکنی است.

24. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : خَمْسٌ بِخَمْسٍ: ما نَقَضَ قَوْمٌ الْعَهْدَ اِلا سَلَّطَ عَلَیْهِمْ عَدُوُّهُمْ ... .

«نهج الفصاحه، ح 1457»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: پنج چیز در برابر پنج چیز دیگر است: (یکی از آنان این است که) هیچ گروه و ملّتی پیمان و عهدهای خود را نشکست، مگر آنکه دشمنانشان بر آن تسلّط یافتند.

25. قال الامام الصادق - علیه السلام - : عِدَةُ الْمُؤْمِنِ اَخاهُ نَذْرٌ لا کفّارةَ لَهُ فَمَنْ اَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللهِ بَدَأ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ.

«الکافی، ج 2، ص 363»

امام صادق - علیه السلام - فرمود: وعده مؤمن به برادرِ دینی خود نذری است که کفّاره ندارد (به کفّاره دادن جبران نمی شود)، پس کسی که خلف وعده نکند، در واقع به مخالفت با خداوند برخاسته و خود را در معرض غضب و خشم الهی قرار داده است.

26. قال الامام الصادق - علیه السلام - : لاتَعِدَنَّ اَخاک وَعْداً لَیْسَ فی یَدِک وَفاؤُهُ.

«بحار الأنوار، ج 78، ص 250»

امام صادق - علیه السلام - فرمود: به برادر دینی خود وعده ای مده که وفای آن در اختیار تو نیست.

27. عَنْ اَبی عَبْدِاللهِ - علیه السلام - قالَ: کانَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - واعَدَ رَجُلاً اِلَی الصَّخْرَةِ فَقالَ: اَنَا لَک هُنا حَتّی تََأتی، قالَ - علیه السلام - : فَاشْتَدَّتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ فَقالَ لَهُ اَصْحابُهُ: یا رَسُولَ اللهِ! لَوْ اَنَّک تَحَوَّلْتَ اِلَی الظِّلِّ ... .

«سنن النبی - صلی الله علیه و آله -، ص 65»

امام صادق - علیه السلام - فرمود: رسول خدا - صلی الله علیه و آله - با مردی در کنار سنگی بزرگ قرار گذاشت که در انتظار آمدنش بماند تا او باز گردد. امام - علیه السلام - ادامه داد: تابش و گرمای آفتاب بر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - در آن مکان شدت یافت، یارانِ حضرت به ایشان عرض کردند: ای رسول خدا! چه اشکالی دارد که شما به سایه بروید؟ (و در آنجا به انتظار بایستید؟) رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: من با او در این مکان وعده گذارده ام.

28. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - : اَلْعدة دَیْنٌ، وَیْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ اَخْلَفَ، وَیْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ اَخْلَفَ، وَیْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ اَخْلَفَ.

«کنز العمال، ح 6865»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: وعده، حقِّ واجبی است (بر گردن انسان)، وای بر کسی که وعده دهد، سپس خلف وعده کند، وای بر کسی که وعده دهد، سپس خلف وعده کند، وای بر کسی که وعده دهد، سپس خلف وعده کند.

29. قالَ رَسُولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - :

لَیْسَ الْخُلْفُ اَنْ یَعِدَ الرَّجُلُ وَ مِنْ نِیَّتِهِ اَنْ یَفِیَ وَ لکنَّ الْخُلْفَ اَنْ یَعِدَ الرَّجُلُ وَ مِنْ نیَّتِهِ اَنْ لا یَفِیَ.

«کنز العمال، ح 6871»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: خلف وعده آن نیست که شخصی وعده دهد و وفا به آن را در نظر داشته باشد و لیکن خلف وعده آن است که شخصی وعده دهد و در نظر داشته باشد که بدان وفا نکند.

به نقل از سایت تبیان

فاطمیه گذشت،اما معرفت فاطمی را از یاد نبریم.2

2- تقسیم کار در خانه:

یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده تعیین حدود مسؤولیت افراد در خانواده است.

رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود:

خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.

پس از آن بود که  حضرت زهرا (س) فرمود:

جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است،‌ بازداشت.

 3- فرمان پذیری و رعایت حق مدیریت شوهر در خانه:

البیت بیتک و المره زوجتک إفعل ما تشاء

علی جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام بده.

این پاسخ زهرای اطهر در جواب درخواست علی (علیه السلام) برای ورود عمر و ابوبکر به خانه و پس از ماجرای به آتش کشیدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.

4- آرایش و زینت برای همسر

رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است و در زندگی علی (ع) و زهرا (س) نیز این اصل خود ر به خوبی نشان می دهد. نقل است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.

5- یاری رساندن به همسر

یا رسول الله هر دو دستم به علت آرد کردن گندم با آسیای دستی ورم کرده،‌زخم شده است.

دیشب را تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و علی نیز فرزندانم حسن وحسین را نگهداری می کرد.

و همین همراهی و دلجویی علی (ع) بود که زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشکلات کارهای خانه یاری کرده و حتی تحمل زخم دست را هم بر او آسان می کرد. در آن سو هم هنگامی که علی (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمی گشت، فاطمه (س) استقبال گرمی از او می کرد، شمشیر او را گرفته و می شست. در تمام فعالیتهای علی (ع) او را همراهی می کرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسیت نشان می داد و به این شکل با همراهی ، همفکری و رغبتی که در خود نشان می داد خستگیها و مرارتهای بیرون را از جسم و روح او دور می کرد.

به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)

فاطمیه گذشت،اما معرفت فاطمی را از یاد نبریم.3

6- حاکمیت روح عاطفی و نگاههای محبت آمیز در خانه

شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد.

زندگانی علی (ع) و زهرا (س) پر است از این لحظات عاشقانه و شیرین.

علی (ع) می گوید:

((دائماً به او می نگریستم و از دلم غم و اندوه ها برطرف می شد.))

و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید:

علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو ! یا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری، چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.

و چه نیکو کلام خود را به اثبات رسانید و جان خویش را در طبق اخلاص نهاد و فدایی علی (ع) شد.

7- اهمیت دادن به تفریح، مزاح و شادی در روابط

اگر چه خانه علی و زهرا، کانون ساده زیستی،‌ زهد، ایثار، انفاق، جهاد، سیاست،‌ اندیشه، شجاعت و هزاران فضیلت دیگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترین انسانهای عالم هستند و عمری پررنج و مصیبت داشتند !‌و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند تفریح و شادی هم نبود.

چرا که علی (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادی و تفریح احتیاج دارد،‌اما از آنجا که علی و زهار در بالاترین مراتب انسانیت قرار دارند، تفریح و شادیشان هم متناسب با روح متکاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفریط است.

مروری بر چند نمونه زیبا از زندگی سراسر زیبای این بزرگواران مؤید مطالب فوق است :

- در شب عروسی شان، اگر چه زنان دف می زنند و سرودهای شاد می خوانند، اما فضای مجلس خالی از تکبیر و سرودهای معنوی هم نیست.

- در صحنه ای دیگر زهرا (س) را مشاهده می کنیم که در حضور علی (ع) با فرزندش حسین مشغول بازی کردن است و به او می فرماید :

انت شبیها بأبی                     لست شبیها بعلی

تو به پدر من پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهتی نداری

و این موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شود.

- در جای دیگری علی (ع) و زهرا (س) را مشاهده می کنیم که به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره ای شنیدنی، تفریحی شیرین و دلپسند دارند.

علی (ع) می فرماید: ای فاطمه ! رسول خدا ، مرا بیشتر از تو دوست می دارد.

و حضرت زهرا (س) پاسخ می گوید: از سخن تو تعجب می کنم ! آیا می شود پیامبر اکرم (ص) تو را بیش از من دوست داشته باشند، در حالیکه من میوه دل او و عضوی از پیکرش و شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی ندارد.

پس از آن به نزد پیامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پیامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پیش دستی کرده و عرض کرد:

ای رسول خدا ! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم، من یا علی؟ رسول خدا (ص) فرمود:

تو به من محبوب تری و علی از تو برای من عزیزتر است !

و پس از آن باز هم علی (ع) است و زهرا (س) و مفاخره ای شیرین و شنیدنی :

علی (ع)   : آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه باتقوایم؟

زهرا (س)  : من نیز دختر خدیجه کبرایم

علی (ع)  : من فخر کائناتم

زهرا (س)  : من دختر کسی هستم که نزد خدا آنچنان گرامی شد که گویی به فاصله دو کمان یا نزدیکتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.

علی (ع)  : خدمتگزارم جبرئیل است.

زهرا (س)  : خطبه ام را در آسمان، راحیل خوانده است و خدمتگرارانم گروههای فرشتگان یکی پس از دیگری هستند.

علی (ع)  : من در جایگاهی رفیع و بلند زاده شدم.

زهرا (س)  : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسری تو در آمدم...

علی (ع)  : شیعیان من از دانشم می نگارند.

زهرا (س)  : ظرف دانش شیعیان من نیز از دریای علمم لبریز می شود.

علی (ع)  : من کسی هستم که خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالی است و من علی.

زهرا (س)  : من نیز چنین ام، او فاطر است و من فاطمه.

و زندگی کوتاه علی (ع) و زهرا (س) پر است از این قطعات تاریخی و صحنه های زیبا و شنیدنی که نشانگر با نشاط و زیبا بودن زندگی ایشان است علیرغم تمام مشکلات و گرفتاریهای آنان.

به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)

فاطمیه گذشت،اما معرفت فاطمی را از یاد نبریم.

همسرداری در خانه علی علیه السلام

از آنجا که همسرداری امری است دو جانبه، در این بخش به جای همسرداری علی (ع) ، عنوان همسرداری در خانه علی (ع) انتخاب گردید لذا به چند اصل از اصول حاکم در همسرداری خانه علی (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره می گردد:

1- پرهیز از خواسته های مادی و تلاش در جهت جلب رضایت همسر:

- فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟

- دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردیم.

- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟

حضرت زهرای اطهر، نگاه نجیبش را بر زمین انداخت و فرمود:

یا ابا الحسن ! انی لا ستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه

ای اباالحسن! من از خدایم شرم دارم که از تو چیزی درخواست نمایم که مقدورت نباشد.

و اینگونه خانه علی و زهرا، کانون مودت و محبت و رحمت می شود، و علیرغم وجود همه مشکلات و سختیها و مصائب که در زندگی مشترک علی (ع) و زهرا (س) بیش از هر خانه دیگر وجود داشت، به اعتراف خود امیرالمؤمنان نگاه به چهره همسر کردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه می گردد:

((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین و مجبور به کاری ننمودم، او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودیمن نشد... من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه می کردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف می شد...))

آری این خانه، خانه ای است که از مظاهر رفاه مادی در آن هیچ یافت نمی کنی و لیکن همجواری با همسر و شریک زندگی را مایه آرامش می یابی.

به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)

ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام

بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و ‌آله ـ عده‎ای انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا سعد بن عباده را بر خود امیر کنند. وقتی که این خبر به گوش ابوبکر رسید او به شدت ناراحت شد و با عمر به سرعت به سوی سقیفه حرکت کردند.[1] این در حالی بود که جنازه پیامبر ـ صلّی الله علیه و ‌آله ـ، در اطاق روی زمین بود و علی ـ علیه السّلام ـ مشغول تغسیل پیامبر ـ صلّی الله علیه و ‌آله ـ بود.[2] در همان روز رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و ‌آله ـ، با ابوبکر بیعت نمودند و سپس بر جنازه پیامبر که توسط اهل بیت غسل و کفن شده بود نماز گزارده و به خاک سپردند.[3]
به ابوبکر خبر رسید، گروهی از بیعت تخلف کرده و در خانه، علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ جمع شده‎اند، وی، عمر بن خطاب را فرستاد که آنها را بیاورد. عمر به در خانه علی ـ علیه السّلام ـ، آمده و آنها را صدا زد، پس خارج نشدند در این هنگام عمر دستور داد هیزم بیاورند و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست! باید خارج شوید وگرنه خانه را با اهلش به آتش می‎کشم.[4]
در این هنگام عده‎‌ای به خانه علی ـ علیه السّلام ـ حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه‎اش را به آتش کشیدند و او ـ علی ـ علیه السّلام ـ ـ را به زور از خانه خارج کردند، آنها سیده زنان ـ فاطمه ـ علیها السّلام ـ ـ را پشت درب فشار سختی دادند به حدی که محسن ـ فرزندش ـ را سقط کرد[5] و سیلی به صورت آن مظلومه زدند.[6]
آری هجوم آنها به خانة زهرا اینگونه بود که منجر به شهادت حضرت زهرا گردید.

-------------------------------------
[1] . ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثالثه، 1401 هـ، ج 1، ص 5.
[2] . ابن هشام، سیرة النبی، ترجمه: رسولی محلاتی، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج 2، ص 430؛ و بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دار المعارف، مصر، 1959 م، ج 1، ص 582.
[3] . مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ج 1، ص 657؛ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الفکر، 1398 هـ، ج 2، ص 220.
[4] . ابن قتیبه، پیشین، ص 12؛ و بلاذری، پیشین، ج 1، ص 586؛ طبری، تاریخ الامم، تحقیق: ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار المعارف، ج 2، ص 443. و اندلسی، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404 هـ، ج 5، ص 13 و 14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار الجبل، 1407 هـ ، ج 2، ص 45.
[5] . مسعودی، اثبات الوصیه، قم، منشورات رضی، بی تا، ص 142 و 143؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانیه، 1402، ج 28، ص 308.
[6] . علامه مجلسی، پیشین، ج 53، ص 19.
به نقل از سایت اندیشه قم

نکات طلایی در راه عروج مومن از زمین به آسمان

محمد و علی(ع)؛ پدران امت

قالَتْ(علیها السلام): أبَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلیٌّ، یُقْیمانِ أَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ أطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.
فرمود: حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) و علیّ(علیه السلام)، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروی کنند آن ها را از انحرافات دنیوی و عذاب همیشگی آخرت نجات می دهند; و از نعمت های متنوّع و وافر بهشتی بهره مندشان می سازند.


راه رهایی و نجات
قالَتْ(علیها السلام): مَنْ أصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
فرمود: هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.

سعادت حقیقی
قالَتْ(علیها السلام): إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ أحَبَّ عَلیّاً فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
فرمود: همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علیّ(علیه السلام) در زمان حیات و پس از رحلتش خواهد بود.

راز و رمز ایمان
قالَتْ(علیها السلام): جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشّـِرْکِ، وَ الصَّلاهَ تَنْزیهاً لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاهَ تَزْکِیَهً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِی الرِّزقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَّجَ تَشْییداً لِلدّینِ
فرمود: خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را برای طهارت از شرک و نجات از گمراهی ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را برای خضوع و فروتنی و پاکی از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات (و خمس) را برای تزکیه نفس و توسعه روزی تعیین نمود. و روزه را برای استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را برای استحکام أساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

راه حضور در بهشت برین الهی
قالَتْ(علیها السلام): مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَهَ أیّام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّهَ، قُلْتُ لَها: فی حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.
فرمود: هر که بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را برای او واجب می گرداند. راوی گوید: عرضه داشتم: آیا در زمان حیات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حیات ما باشد; و یا پس از مرگ.

نشانه عفت و پاکدامنی
قالَتْ(علیها السلام): إنّی قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلیَ الْمَرْئَهِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَأی، فَلا تَحْمِلینی عَلی سَریر ظاهِر، اُسْتُرینی، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ.
در آخرین روزهای عمر پر برکتش ضمن وصیّتی به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می کنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف می نمایند. مرا بر تخت ـ و بلانکاردی ـ که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده ـ بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن ـ ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

اوج حیا و عمق عفاف
قالَتْ(علیها السلام): … إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانی فَإنّی أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح.
مرد نابینائی وارد منزل شد و حضرت زهراء(علیها السلام)پنهان گشت، وقتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمی بیند، من او را می بینم، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوی زن را استشمام می کند.

بهشت حقیقی انسان
قالَتْ(علیها السلام): الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّهَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّهَ.
فرمود: همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است; و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود.

کلید حضور در بهشت الهی
قالَتْ(علیها السلام): اَلْبُشْری فی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّهَ، وَ بُشْری فی وَجْهِ الْمُعانِدِ یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.
فرمود: تبسّم و شادمانی در برابر مؤمن موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنی از عذاب خواهد بود.

تنها میراث در قیامت
قالَتْ(علیها السلام): یا أبَه، ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً یَوْمَ الْقیامَهِ، وا سَوْأتاهُ یَوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
اظهار داشت: ای پدر، من به یاد روز قیامت افتادم که مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد ـ و فریاد رسی ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام).

منابع:
تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام): ص ۳۳۰، ح ۱۹۱، بحارالأنوار: ج ۲۳، ص ۲۵۹، ح ۸٫
تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورّام: ص ۱۰۸ و ۴۳۷، بحار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵٫
ریاحین الشّریعه: ج ۱، ص ۳۱۲، فاطمه الزّهراء (علیها السلام): ص 360
بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۱۸۵، ح ۱۷٫
تهذیب الأحکام: ج۱، ص ۴۲۹،
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج ۱۶، ص ۲۱۱٫
تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورّام: ص ۱۰۸ و ۴۳۷، بحار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵٫
کوکب الدّریّ: ج ۱، ص ۲۵۴٫
بیت الأحزان: ص ۱۱۳، کشف الغمّه: ج ۲، ص

نقل از : خبرگزاری حوزه/