دو عالم با هم عهد کردند هر کدام زودتر مردند، به خواب دیگری بیایند و از عالم قبر و برزخ خبر بدهند.
یکی مرد.
یکسال گذشت تا رفیق را در خواب دید گفت:
چرا به خوابم نیامدی؟
گفت: من گرفتار بودم
گفتم: تو با این همه علم و تقوی چه گرفتاری داشتی؟
گفت: یک دفعه در راه، الاغ بچّه ی یتیمی با بار هیزم از کنارم رد می شد و من یک چوب خلال از آن برداشتم و معلوم نیست از آن استفاده کردم یا نه؟
از این رو یکسال مرا نگهداشتند تا آن بچه بزرگ شد و گفت:
خدایا هر که مال مرا مصرف کرد بر او حلال باشد و من از او راضی ام و امشب تازه خلاص شدم.
ماخذ: جرعه ای از اقیانوس-قلی زاده صفحه: 334-
او چون نیاکان خود به کار کشاورزی اشتغال داشت و از همین را ه امرار معاش می کرد. محمّدجعفر پس از آنکه جوانی برومند گشت، از همان روستا همسری انتخاب کرد و زندگی تازه ای را آغاز نمود و با اشتیاق به انتظار فرزندی نشست.
امّا این انتظار سالها طول کشید، جوانی او سپری گشت و دوران نشاطش به سرآمد، امّا او همچنان بدون فرزند بود.
دیگر زندگی در نظرش تاریک می نمود؛ از یک طرف سپری شدن دوران جوانی و از طرف دیگر اشتیاقِ داشتنِ فرزند، آرامش را از وی سلب و زندگی شیرین و بی دغدغه اش را ناآرام ساخته بود.
در چنین شرایط روحی تصمیم گرفت برای صاحب فرزند شدن ازدواج کند.
ابتدا قضیه را با همسرش در میان نهاد و رضایت او را به دست آورد، سپس با هدفی مقدّس از بیوه زنی، که خود فرزند یتیمی نیز داشت، تقاضای ازدواج موقت کرد.
چند روزی گذشت؛ آن روز برای اولین بار محمّدجعفر به خانه ی همسر دومش رفته بود.
آن زن برای راحتی شوهرِ جدیدش، می خواست دختر یتیمش را از خانه به بیرون بفرستد، ولی دخترک یتیم قبول نمی کرد.
از قضا هوا هم سرد بود و دخترک می لرزید و می گفت:
«مادر! من در این هوای سرد به کجا بروم؟»
مادر هم سعی می کرد او را به عناوینی راضی کند که بیرون برود.
محمّدجعفر این صحنه را می بیند و بسیار ناراحت می شود.
همان لحظه بقیه ی مدت باقیمانده ی مقرر در عقد ازدواج را می بخشد و مَهریه او را به تمام و کمال می دهد و با خداوند به این مضمون مناجات می کند:
«خدایا! من دیگر برای فرزند به خانه ی کسی نمی روم تا مبادا دل طفل یتیمی برای خاطر من آزرده شود، تو اگر می خواهی قدرت داری که از همان زن که تا به حال فرزند نیاورده به من فرزند عطا کنی و اگر نخواهی هم خود دانی.
خدایا! امر موکول به توست. می خواهی فرزند از همان اوّلی بده، می خواهی نده.»
این روز در زندگی محمّدجعفر روز فرخنده و مبارکی گردید.
در این روز به یادماندنی، خلوص و صفای دل محمّدجعفر با زبان نیایش او به هم آمیخت و دعایش در پیشگاه خداوند مورد اجابت قرار گرفت.
به طوری که سال بعد خانه ی پر از صفای او به نور جمال کودکی منوّر گردید.
این کودک بعدها حوزه ی علمیه ی قم را تأسیس کرد.
او آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (حدود 1280-1355 قمری) بود.
خود او بعدها نقل می کرد:
«وقتی که بچه بودم به مقتضای کودکی خیلی شیطنت می کردم، در این مواقع مادرم می گفت:
تقصیری نداری! بچه ای که به زور از خدا بگیری، بهتر از این نمی شود».
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
« سیّد مرتضی علم الهدی» یکی از دانشمندان و علمایِ بزرگ شیعه بود او در شهرِ « کاظمین» مجلسِ درس و بحثی داشت که عدّه ی زیادی در آن کلاس شرکت می کردند و بهره می بُردند.
یکی از شاگردانِ وی در « بغداد» زندگی می کرد و برایِ شرکت در کلاسِ درس مجبور بود از رودِ « دجله» عبور کند و چون پلِ ثابت در آن نزدیکی قرار نداشت، مجبور بود از پلِ موقّت عبور کند.
پلِ موقّت را صبح ها روی رودخانه می بستند و عصرها باز می کردند.
بعضی از روزها، وقتی مردِ بغدادی به نزدیکِ رودخانه می رسید، هنوز پل بسته نشده بود و او مجبور می شد، مدّتی صبر کند تا پل را ببندند و وی از روی آن رَد شود.
روزی، مرد بغدادی نزدِ استادش « سیّدِ مرتضی» رفت و شکایت کرد که نمی تواند سر موقع در کلاس حاضر شود، سیّد دلش به حالِ او سوخت.
کاغذی برداشت و چیزی در آن نوشت.
سپس آن را تا کرد و به شاگردش داد و فرمود:« از فردا صبح، پا بر رودخانه بگذار، از روی آب رد شو و خود را به کلاس برسان»
مرد بغدادی طبقِ دستور سیّد عمل کرد و با اعتقاد به دستور استاد، از آب رد شد و در آن طرف رودخانه، متوجّه شد که حتّی پایش هم خیس نشده است.
چند روز به همین ترتیب گذشت.
یک روز به خود گفت« باید ببینم سیّد در این ورقه چه نوشته است.»
نامه را باز کرد، روی آن جمله ی مبارکه ی « بسم الله الرّحمن الرّحیم» نوشته شده بود.
آن گاه از رویِ جهل گفت:
« عجب! این همان بسم الله خودمان است که هر روز چند بار تکرار می کنیم؟»
پس از آن، وقتی پایش را روی آب گذاشت، پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق شود. به ناچار کناری ایستاد تا پل را نصب کردند و سپس از روی پل رد شد.
وقتی به کلاس رسید، ساعتی از درسِ استاد گذشته بود.
استاد پرسید:« چرا دیر آمدی؟»
مردِ بغدادی جریان را تعریف کرد.
سیّد فرمود:
« چون اهمّیّت بسم الله نزدِ تو کم شد و با حقارت به اسمِ اعظِم پروردگار نگریستی، اثرش را از دست داد.» برکاتِ اسم پروردگارِ زیاد است.
این ضعفِ ایمان و معرفتِ ماست که نمی گذارد از آن ها بهره ببریم.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
روزی، شیطان جلوی « حضرت مسیح (ع)» ظاهر شد.
در آن حالت، حضرت عیسی بر قله ی کوهی قرار داشت.
شیطان عرض کرد:« ای روح الله، اگر از این کوه سقوط کنی، آیا خدایِ تو می تواند ترا نگهدارد؟» حضرت عیسی فرمود: بله
گر نگهدار من آن است که من می دانم
شیشه را در کنف سنگ نگه می دارد.
شیطان گفت:« اگر راست می گوئی، خودت را پرت کن تا خدایت ترا نگه دارد.»
حضرت عیسی فهمید که شیطان ملعون با این مغالطه می خواهد او را وسوسه کند، بنابراین فرمود:
« ای ملعون! می گوئی که خدایم را امتحان کنم؟ من یقین دارم که خداوند نگهدار من است. خداوند که دروغگو نیست تا ادّعای دروغ کند. هر چه خداوند می فرماید، عین حقیقت است و ما قابلیّت و صلاحیّت آن را نداریم که در سخنان خداوند تشکیک نمائیم.»
روز دیگر، شیطان به حضرت مسیح گفت:« تو آن خدایی هستی که مُرده را زنده می کنی. تو آن خدایی که از امور پنهانی خبر می دهی و …»
حضرت مسیح، حرف شیطان را قطع کرد و فرمود:« ملعون چه می گویی من آن بنده ای هستم که خداوند به دعای او، مرده را زنده می کند.من آن بنده ای هستم که خداوند آگاهی از غیب را به او ارزانی داشته است و …»
وقتی شیطان از وسوسه ی خود نتیجه ای نگرفت، نعره ای کشید و از نزد حضرت عیسی گریخت.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
( کَیْفَ اَصْبَحْتَ و در بعضی از تواریخ، این گفتگو به حارثة بن سراقه نسبت داده شده است.)
زید در پاسخ گفت:« صبح کردم در حالی که بنده ای مؤمن هستم.»
پیامبر (ص) به او فرمود:« اگر قلب تو هم چون باغ خرّمی، از ایمان شکفته است، نشانه ی آن را برای ما بازگو.»
زید در پاسخ گفت: روزها را با تشنگی ( روزه) بسر می برم و شب ها را از عشق و سوز خدا، بیدار می مانم و این برنامه مرا از مرز زمان و روز و شب، فراتر برده و اکنون مانند عبور نوک نیزه از سپر، از جوّ زمان عبور کرده ام و به آن سوی طبیعت پا نهاده ام.
عرش را با عرشیان می بینم: بهشت هشتگانه و دوزخ هفتگانه را مشاهده می کنم.
من همه ی مردم را می شناسم و درمی یابم که بهشتی کیست و دوزخی کدام است و این دو گروه در نظرم هم چون مار و ماهی، کاملاً مشخص هستند…
و مشاهده ی من از مردم به گونه ای است که گویی هم اکنون، قیامت برپا شده و باطن انسان ها آشکار گشته است…
زید در این گفتگوی طولانی از پیامبر (ص) اجازه می خواهد که پرده ها را بالا بزند و اسرار درونش را که بر اثر ایمان و یقین بدست آورده است، آشکار سازد.
ولی پیامبر (ص) او را به آرامش و خاموشی دعوت می کند:
گفت هین درکش که اسبت گرم شد عکس حق، لایستحی زد شرم شد
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
مرحوم آیت الله کوهستانی می فرمود:
گاهی از اوقات که مادرم عصبانی می شد و از روی عصبانیت حرف تندی می زد ، من به پاس احترام وی زود محیط منزل را ترک می کردم نکند که در مقابل ایشان موضع گیری کنم و احترامش را نگه ندارم.
هنگامی که مادر پیرش برای رفع حوایج خود نیاز به کمک داشت ، یاریش می داد.
و در این باره نقل شده است که معظم له شبی مشغول غذا دادن به مادرش بود که مقداری از غذا روی لباس مادرش ریخت ، لذا خیلی عصبانی و ناراحت شد و از روی ناراحتی سخنی گفت که سبب آزردگی خاطر ایشان گردید.
معظم له بی درنگ برخاست و زود اتاق را ترک کرد و پس از لحظاتی بار دیگر خدمت مادر رسید و سلام کرد و با کمال خون سردی و آرامش گفت :ننه جان می خواهی لباست را عوض کنم ؟ !
گویا اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده است .
این را چندان دوست ندارم ، پیراهنی ارزانتر از این می خواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد؟. نمی دانم یا رسول اللّه !.
برو ببین حاضر می شود پس بگیرد؟.
علی پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . بفروشنده فرمود:پیغمبر خدا، پیراهنی ارزانتر از این می خواهد، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری ؟.
فروشنده قبول کرد و علی پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد. آنگاه رسول اکرم و علی با هم به طرف بازار راه افتادند؛ در بین راه چشم پیغمبر به کنیزکی افتاد که گریه می کرد.
پیغمبر نزدیک رفت و از کنیزک پرسید:چرا گریه می کنی ؟. اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار فرستادند؛ نمی دانم چطور شد پولها گم شد. اکنون جراءت نمی کنم به خانه برگردم .
رسول اکرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود:هرچه می خواستی بخری بخر و به خانه برگرد. و خودش به طرف بازار رفت و جامه ای به چهار درهم خرید و پوشید.
در مراجعت برهنه ای را دید، جامه را از تن کند و به او داد.
دو مرتبه به بازار رفت و جامه ای دیگر به چهار درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد.
در بین راه باز همان کنیزک را دید که حیران و نگران و اندوهناک نشسته است ، فرمود:چرا به خانه نرفتی ؟.
یا رسول اللّه ! خیلی دیر شده می ترسم مرا بزنند که چرا این قدر دیر کردی . بیا با هم برویم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت می کنم که مزاحم تو نشوند.
رسول اکرم به اتفاق کنیزک راه افتاد همین که به پشت در خانه رسیدند کنیزک گفت :همین خانه است رسول اکرم از پشت در با آواز بلند گفت :ای اهل خانه سلام علیکم . جوابی شنیده نشد.
بار دوم سلام کرد، جوابی نیامد.
سومین بار سلام کرد، جواب
دادند:اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَهُاللّهِ
وَبَرکاتُهُ. چرا اول جواب ندادید؟ آیا آواز ما را نمی شنیدید؟. چرا همان
اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمایید.
پس علت تاءخیر چه بود؟. یا رسول
اللّه ! خوشمان می آمد سلام شما را مکرر بشنویم ، سلام شما برای خانه ما
فیض و برکت و سلامت است . این کنیزک شما دیر کرده ، من اینجا آمدم از شما
خواهش کنم او را مؤ اخذه نکنید. یا رسول اللّه ! به خاطر مقدم گرامی شما،
این کنیز از همین ساعت آزاد است . پیامبر گفت :
خدا را شکر! چه دوازده درهم پربرکتی بود، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد.
داستان راستان / استاد مطهری
به نقل از سایت اندیشه قم
همسرش به او گفت : ای کاش به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله می رفتی و از او چیزی در خواست می کردی.
مرد
تنگدست به خدمت پیامبر صلی اللّه علیه و آله آمد و و حضرت از او را
مشاهده کرد فرمود: هر کسی از ما بخواهد به او عطا خواهیم کرد و هر کس بی
نیازی جوید خداوند او را بی نیاز کند.
مرد فقیر با خود گفت : مقصود او من بودم .
سپس به سوی همسرش بازگشت و او را از سخن حضرت خبردار کرد.
همسرش گفت : رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هم بشر است(از حال تو خبر ندارد) او را آگاه کن .
آن
مرد دوباره به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله شرفیاب گشت و چون حضرت
او را دید فرمود: هر کسی از ما بخواهد به او خواهیم داد و هر کس بی نیازی
جوید خداوند بی نیازیش سازد.
سه بار این تکرار شد و او به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله می رفت و بر می گشت .
آنگاه رفت و کلنگی عاریه کرد و برای کندن هیزم حرکت کرد و قدری هیزم آورد و به مقداری آرد فروخت و آردها را به منزل برد و از آن استفاده کردند.
روز بعد هم رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و همواره کار می کرد و می اندوخت تا خود کلنگی خرید و گردید.
آنگاه به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله مشرف گردید و به اطلاع او رسانید که چگونه برای درخواست نزد او آمد و چه جمله ای را از او شنید.
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: که من گفتم : هر که از ما بخواهد به او می دهیم و هرکه بی نیازی جوید خداوند بی نیازش گرداند.
قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام)/ محمد رضا اکبری
به نقل از سایت اندیشه قم
در این مورد پرسش های زیر می تواند جوانان را در امر انتخاب همسر یاری دهد:
1ـ ارزش حقیقی ملاک مورد نظر (از قبیل زیبایی، تحصیلات، ثروت و ....) چیست؟
2ـ میزان دوام و ثبات این ملاک در زندگی مشترک، حقیقتاً تا چه اندازه است؟
3ـ این ملاک در مقایسه با سایر ملاک ها، تا چه اندازه اصالت و اعتبار دارد؟
4ـ نقش این ملاک در حل مشکلات احتمالی زندگی چیست؟
یکی از بزرگان، حاصل تجربیات و مطالعات عمیق خود را به فرزندش، این گونه ارائه می دهد:
«فرزندم،
اگر خدا خواست و به حد بلوغ رسیدی و وقت ازدواجت رسید، در انتخاب همسر
خود، منتهای دقت و مراقبت را به عمل آور، زیرا خیر و شر زندگانی و سعادت و
بدبختی آینده تو مربوط به این موضوع مهم می باشد. مسأله ازدواج مثل اجرای
نقشه جنگی است که انسان اگر یک مرتبه اشتباه نماید، کارش تمام می شود و
دیگر جبران آن به هیچ وسیله صورت نمی پذیرد، زنی را که می خواهی برای
همسری خویش انتخاب نمایی، درکیفیت اخلاق و سیرت او تحقیقات عمیق کن و بدان
که والدین او در دوره جوانی خود، صاحب چه اخلاق و تمایلاتی بوده اند.»[2]
برخی
از جوانان فکر می کنند که ملاک اصلی انتخاب همسر، وجود عشق به طرف مقابل
است، هر چند وجود عشق و علاقه، برای شروع زندگی مشترک، لازم است، ولی کافی
نیست. بلکه پیوند علاقه با تدبیر و دانش زندگی و در نظر گرفتن ملاک ها و
معیارهای اصیل همسرگزینی است که ضامن تداوم و استمرار زندگی زناشویی
سعادتمند می باشد.
بنابراین باید کمال دقت را در انتخاب همسری شایسته که بتواند فرد را در امر دین و دنیا یاری دهد بکار گرفت.
- ملاک های مهم انتخاب همسر
هم کفو همدیگر بودن (همتایی، تناسب)
معارف
نورانی دین ما و کلمات بزرگان، تاکید بسیار زیادی بر «هم کفو»بودن طرفین
در ازدواج می نمایند. علت عمده بیشتر اختلافات ناهنجاری های خانوادگی، عدم
تناسب بین زن و شوهر است. هر چقدر شما برای یافتن شریک زندگی خود که
تناسب بیشتری با شما داشته باشد، تلاش زیادی کنید، زندگی ای سرشار از نشاط
و آرامش خواهید داشت.
توجه: همتایی و هماهنگی و تناسب صددرصد، امکان
ندارد، زیرا هر انسانی دارای مغز، روح، اخلاق، تربیت، محیط و خانواده
مخصوص به خود است و با دیگری فرق دارد. اما باید سعی کرد نزدیکتر باشد.
موارد همتایی
این
ملاک ها ویژگی هایی هستند که تأثیر بسیار مهمّی در سلامت زندگی مشترک و
رسیدن به سعادت و کمال ایفا می کنند، که شامل موارد زیر است:
1. دین داری و ایمان: انسان
بی دین، در حقیقت «مرده متحرک» است و هیچ تضمینی وجود ندارد که پایبند به
رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان متدین به علّت ترس از خدا و
عاقبت کارش دست از تعدّی به همسر خویش دراز نمی کند. مگر این که متدین
حقیقی نباشد یا ویژگی های بعدی را نداشته باشد یا این که دچار عقده های
روانی باشد.
2. خوش اخلاقی: بسیاری از ویژگی های همسر
همچون زیبایی، سنّ و ... با وجود اهمیت خاصّ خود، پس از چندی نقش کمتری
در زندگی ایفا می کنند (مثل این که زیبایی با گذشت سن از بین برود) ولی
اخلاق حسنه تا آخرین لحظات عمر در طراوت و نشاط و شیرینی زندگی مؤثر است.
مردی به نام حسین بشّار می گوید: خدمت امام رضا ـ علیه السلام ـ نامه
نوشتم و پرسیدم که یکی از بستگانم برای خواستگاری دخترم نزد من آمده است
ولی او جوانی بد اخلاق است. نظر مبارک شما درباره زن دادن به او چیست؟
حضرت فرمودند: اگر بد اخلاق است به او زن نده.[3]
احادیث
اسلامی بر خوش زبانی، خوش خلقی، گذشت، ادب، نرم خویی، فروتنی، مهربانی،
عدالت، شرح صدر و بردباری، پای می فشارند. هر یک از این ویژگی ها می تواند
بسیاری از اختلاف ها و کشمکش های خانوادگی را برطرف سازد.[4]
3. اصالت و شرافت خانوادگی:
معمولاً تربیت و رفتار و کردار هر انسانی زاییده تربیت و اخلاق خانواده
ای است، که در آن رشد کرده است. از این رو، باید نجابت، تدین، پاکی، تربیت
و روحیات خانواده همسر را در نظر گرفت؛ چرا که همسر شما شاخه ای از همان
درخت می باشد. که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: در دامن و
خانواده شایسته ازدواج کنید، زیرا عِرق (نطفه و ژن) تأثیر می گذارد.[5]
4ـ عقل و اندیشه: امیرالمؤمنین
ـ علیه السلام ـ فرمودند: «بپرهیزید از ازدواج با احمق، زیرا مصاحبت و
زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه می شوند.» هستند کسانی که با شخص
کم عقل و ساده لوح ازدواج می کنند که دارای زیبایی و جمال هم می باشد، بعد
متوجه می شوند که آن فرد نه یار و یاور خوبی برای او می باشد و نه پدر یا
مادر خوبی برای فرزندش.
5. سلامت جسم و روح: بعضی از
مشکلات جسمی و روانی اهمیت چندانی ندارند و لطمه ای به زندگی نمی زنند و
شدید نیستند، ولی اگر نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی، عمیق و غیر قابل
درمان باشد، نباید برخورد احساساتی و غیر عقلانی کرد که لطمه های سنگین به
زندگی انسان می زنند. این که معلولین و بیماران در مورد ازدواج چه کنند
بحث دیگری است.
همچنین تناسب جسمی و جنسی: دو زوج بهتر است از لحاظ
جسمی (قد، وزن، سلامت جسمانی) تناسب داشته باشند. همچنین رضایت جنسی مسئله
بسیار مهمّی است و اگر یکی از آن ها گرم مزاج و دیگری سرد مزاج باشد به
بهانه گیری و نزاع منجر می شود. گاهی در ظاهر هم علّت بهانه گیری ها چیز
دیگری به نظر می رسد ولی وقتی ریشه یابی می شود به همین مطلب می رسیم.
6. زیبایی: اسلام
هر چند همه چیز را در زیبایی خلاصه نمی کند، ولی توصیه می کند که زیبایی
را باید درکنار دیگر ملاک ها قرار داد و نظری متعادل به آن داشت در
احادیثی نقل شده که همسر با روی سفید، چهره زیبا، موی بلند و زیبا، گندم
گون، خنده رو و ... پسندیده است.[6]
در
اینجا باید توجه داشت که: اولاً زیبایی صفتی نسبی است، یعنی کسی ممکن است
در نظر شخصی زیبا و در نظر دیگری نازیبا یا زشت باشد. ثانیاً اگر چه
زیبایی مهم است ولی لازم نیست در حدّ بسیار عالی باشد و چه خوب است که
میزان زیبایی خود را نیز مد نظر قرار دهیم. با در نظر داشتن این دو نکته
باید بدانیم که انسان خواه ناخواه، زیبایی را دوست دارد و زشتی ظاهری و
نازیبایی را ناپسند می داند و نباید به نقش زیبایی بی توجهی کرد؛ چون ممکن
است در آینده ناخواسته موجب بهانه گیری و اختلاف شود.
7. تحصیلات:
تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. هر چند که
در موارد متعددی صِرف تحصیلات نمی تواند تضمین کننده روابط معقول و حساب
شده و تأمین کننده سلامت روانی خانواده باشد؛ ولی به هر حال زن و مردی که
از نظر تحصیلات در وضعیت مشابهی قرار دارند، در بسیاری از موارد در تربیت
فرزندان خویش از تفاهم بیشتری برخوردارند. کسب علم و دانش به خودی خود یک
مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش به سزایی دارد.
8. وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده:
تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل
مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. هر چند که موارد استثنا
بسیاری را نیز در جامعه شاهد هستیم، بدین معنی که دختر و پسر با وجود
تفاوت در طبقه اجتماعی- اقتصادی، زندگی سعادتمندی را در کنار یکدیگر می
گذرانند و در این گونه موارد بی شک اصالت و تربیت خانوادگی و ایمان و
اخلاق نقش تعیین کننده تری داشته است، تا تشابه های خانواده ها از لحاظ
اجتماعی و اقتصادی.
تناسب اجتماعی مصادیق متعددی دارد:[7]
مثلاً کسی که عمده فعالیتش علمی و پژوهشی می باشد، نباید با کسی که روحیه
اجتماعی، تجملاتی، اشرافی، اهل مسافرت و تفریحات پیاپی باشد، وصلت کند.
9. زمینه های فرهنگی: تفاوت در زمینه های فرهنگی که یکی از عوامل زمینه ساز در طلاق ها می باشد، از دیگر ملاکهایی است که پیوسته باید مورد نظر باشد.
ارزشهای
فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا
خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد.
به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیتهای ارزش فرهنگی همسر آینده،
از اهمیت بسیاری برخوردار است. به ویژه در کشور گسترده ما که در قالب یک
فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگهای متعددی برخوردار است. توجه به این
امر در مجموعه ملاکهای ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد
تفاوت در ارزشهای رفتاری زمینه ساز اختلاف است.
10. سن:
تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر حدود 4 سال است و بهتر است که تفاوت سنّ
آن ها در ازدواج نیز چنین باشد. این نکته بسیار مهم است. مگر این که
واقعاً شرایط دیگر آنقدر مناسب باشد که بتوان از این مسأله صرف نظر کرد و
همسری با سنّ مساوی برگزید ولی به هر حال تفاوت سنّی نکته ای حائز اهمیت
می باشد. (ضمنا برای یک ازدواج موفّق، بلوغ جنسی، بلوغ اقتصادی (مردها)،
بلوغ فرهنگی و اجتماعی در کنار هم ضروری می باشد.)
11. هماهنگی روحی و روانی:
مثلاً برخی افراد برون گرا، اهل شوخی، ارتباط و رفت و آمد با دیگران، اهل
تفریح و سیر و سفر، پر جنب و جوش و...) و بعضی درون گرا (تمرکز برخود،
تفکر زیاد، عدم ارتباط با دیگران، گوشه گیر، کم تحرک و... ) هستند. اگر زن
و شوهر در این جهت متناسب نباشند و یا فاصله آن ها از این جهت زیاد باشد،
به احتمال زیاد با مشکل مواجه می شوند.
نکات پایانی:
الف)
بدون شک علاوه بر شرایط و ملاکهای فوق عوامل دیگری چون وجود شرایط و
امکانات ضروری جهت تأمین معاش و نیازهای اقتصادی خانواده (مانند: شغل و
درآمد مرد و حداقل امکان تأمین مسکن و حداقل هزینه برگزاری مراسم و...)
ضروری است. در همین جا به خانواده های دختر و پسر توصیه می شود تا در ایجاد
این امکانات زوجهای جوان را یاری دهند، تا انجام این امر مقدس مذهبی،
فرهنگی و اجتماعی بین جوانان رایج و میسور گردد[8]
ب)
معدل گیری: آنچه مهم است این است که انسان در ایمان و اخلاق نیکو و نسب
شریک زندگی خود به حد نصاب خوب توجه داشته باشد و به کمتر از آن رضایت
ندهد. و در بقیه صفات معدل گیری کند که آیا این فرد با داشتن این صفات معدل
خوبی می گیرد یا نه، چون انسان ها، کامل کامل نیستند، هر فردی در برخی از
جهات نقص دارد و در برخی صفات عیب ندارد. که البته برای انتخاب بهتر، می
توانید از مشورت با بزرگان، تحقیق (از دوستان، مدرسه، همسایه ها، اقوام، و
...) و مشاوره ازدواج کمک بگیرید.
ج) تامل، دقت، تفکر، و مهمتر از
همه توکل واقعی به خداوند متعال و عدم تعجیل در انتخاب، از پشیمانی های
بعدی جلوگیری خواهد کرد. در عین حال، در انتخاب همسر و در نظر گرفتن ملاک
ها و معیارها، هر چند دقت لازم است، ولی سعی کنید پس از مشورت، تحقیق صحیح
و تفکر، زیاد وسواس به خرج ندهید تا انشاءالله با انتخابی درست به نتیجه
ای مقبول دست یابید.
منابع کمکی:
1- محمدرضا شرفی - جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 42.
2- علی اکبر مظاهری- جوانان و انتخاب همسر.
3- سید احمد حبیب نژاد- پیوند آسمانی.
[1] .فرید تنکابنی، راهنمای انسانیت (ترجمه موضوعی نهج الفصاحه)، ص 381.
[2] . ساموئل اسمایلز، اخلاق، ترجمه محمد سعیدی، ص437.
[3] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج103، 372، به نقل از مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، انتشارات پارسایان، ص 113.
[4] . حبیب نژاد، سید احمد، پیوند آسمانی، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1381، ص 64.
[5] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، انتشارات پارسایان، چاپ بیست و دوم، 1383، ص 115.
[6] . ر.ک: پیوند آسمانی، ص 68.
[7] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، ص 144.
[8] . شکوه توّابی نژاد، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی، ص 16
محمدصالح روحانی - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
به نقل از سایت اندیشه قم
1. اشتیاق خیلی کم به فعالیت جنسی ـ یا پیش بینی لذت بخش نبودن آن، به طور مستمر.
2. اجتناب شدید از هر گونه رابطه جنسی ـ و یا ردّ آن ـ، علی رغم رابطه مبتنی بر احترام و محبت متقابل.
3. فقدان پاسخ معمول فیزیولوژیکی تهییج جنسی و برانگیختگی به طور مکرر.
4. عدم احساس خوشی و لذت، طی فعالیت جنسی.
5.
تأخیر زیاد در رسیدن به اوج لذت جنسی یا نرسیدن به آن بعد از برانگیختگی،
علی رغم رابطه جنسی لذت بخش با همسری مهربان و علاقه مند.
6. احساس درد طی آمیزش جنسی، قبل یا بعد از آن.
7. اظهار عدم رضایت از رابطه به طور کلی، مثلاً به دلیل انزال زودرس مرد.
8. ابراز عدم عشق و علاقه از سوی یکی از زوجین یا هر دوی آن ها.
9. اجتناب از صحبت در مورد موضوعات جنسی.
10. ایراد گرفتن از عدم پاسخ گویی جنسی همسر.
11. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دچار اختلال جنسی.
12. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دیگر و مقصر دانستن خود در مورد اختلاف جنسی همسر.
13. خُلق افسرده در یک یا هر دو زوج.
تشخیص های درمانی
1. اختلال اوج جنسی در زن
2. اختلال انگیختگی جنسی در زن
3. اختلال میل جنسی کم در زن ناشی از بیماری جسمانی.
4. اختلال میل جنسی کم کار
5. اختلال نعوظی در مرد
6. اختلال اوج لذت جنسی در مرد
7. اختلال نعوظی در مردان ناشی از بیماری جسمانی
8. انزال زودرس
9. بدرفتاری جنسی با کودک
10. اختلال بیزاری جنسی
11. اختلال جنسی NOS
کسانی
که در زندگی زناشویی خود مشکلات مذکور را دارند، باید به یک متخصص
روانشناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنند. متخصصین با تشخیص های بالینی
علت اختلالات را ریشه یابی می کنند و سپس، درمان مناسب را ارائه می دهند.
راهکارهای درمانی برای زود انزالی
یکی
از مهمترین اختلالهای جنسی، زود انزالی مردان است یعنی این که مرد پیش از
زمان دلخواه و خیلی سریع به حالت ارگاسم (اوج لذّت جنسی) برسد و منی از
او خارج شود.[1] در این باره باید بگوییم که:
1.
قسمت مهمی از زندگی زناشویی مربوط به ارضای جنسی است و وجود زود انزالی
باعث می شود که معمولاً زن در رابطه جنسی از شوهر خود احساس لذت نکند و
این می تواند باعث ناراحتی زن شود.[2]
پس لازم است که زود انزالی درمان شود و البته با پیشرفت های علم روان
شناسی و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته روش هایی برای حلّ این مسئله
وجود دارد لذا نباید زیاد نگران این مسئله بود.
2. علت زود انزالی
ممکن است مربوط به جسم انسان باشد، مثلاً به کمی ترشحات غدد جنسی، یا ضعف
قوه اعصاب باشد که در این صورت لازم است به پزشک متخصص (مثلاً متخصص کلیه و
مجاری ادراری و تناسلی و یا متخصص اعصاب و روان و یا روانپزشک) مراجعه
شود.[3]
3.
علت زود انزالی ممکن است مربوط به اضطراب و هیجان هنگام انجام عمل جنسی
باشد و یا بر اثر آلودگی به استمناء و یا نگرانی از فاش شدن عمل جنسی به
وجود آمده باشد.[4]
به
هر حال توصیه های زیر، نقش مهمی در درمان زود انزالی دارد که با توجه به
آن ها مشکل برطرف خواهد شد. امّا باید توجه کنیم که حلّ مشکل نیازمند به
زمان است و انجام این نکات باید مدتی ادامه یابد تا مشکل حل شود.
نکته اول: محلّ انجام عمل زناشویی باید در جایی باشد که احساس نگرانی و ترس از دیده شدن وجود نداشته باشد.[5]
نکته دوم: زمان عمل زناشویی باید در زمان آرامش باشد به گونه ای که نگرانی از کمبود وقت نباشد.
نکته سوم: به اندازه کافی باید استراحت فکری و جسمی در زندگی وجود داشته باشد، چون خستگی بدن و ذهن باعث زود انزالی می شود.[6]
نکته چهارم: در حین عمل زناشویی از فکر کردن به انزال باید پرهیز شود و بهتر آن است که به چیزهایی دیگر، فکر کنیم.[7]
نکته پنجم: استفاده از کاندوم (کاپوت) باعث می شود تماس آلت تناسلی کمتر شود و انزالی دیرتر صورت بگیرد.[8]
نکته ششم:
این که اضطراب و نگرانی و یا تشویش نسبت به ترس از زود انزالی خودش عامل
به وجود آمدن انزال زودرس است پس توجه کنیم که خیلی خودمان را به خاطر این
مشکل مضطرب و نگران نکنیم.
نکته هفتم: داشتن رژیم
غذایی مناسب، ورزش کردن و استفاده از هوای آزاد، تأثیر بسیار خوبی بر
عملکرد بدن در همه زمینه ها حتی در زمینه امور جنسی دارد.
نکته هشتم: برخی از عوامل مرتبط با برخورد و نگرش شریک جنسی است که شریک زندگی می تواند نقش تسهیل گیری در این امر را داشته باشد.
نکته نهم:
پایبندی به مسائل دینی و مراقبت از نگاه به نامحرم، تاثیر به سزائی در
تمرکز فکر و لذت جوئی مرد از همسرش داردو موجب می شود که در حین عمل
زناشویی، افکار مشوش جنسی و ... به سراغ فرد نیاید.
نکته پایانی: همان طور که اشاره کردیم، حل مشکل نیازمند اهمیت دادن به درمان، صرف زمان و مشاوره با متخصص می باشد است.
منابع کمکی:
2. سرور آرمان - روشنک حسن زهرایی، تشخیص و درمان اختلالات جنسی؛ نشر کنکاش، 1382.
3. بهنام اوحدی - تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان؛ نشر صادق هدایت، 1383.
4. میراحمد هاشمی فرد - مسائل و و اختلالات جنسی در زن و مرد؛ نشر چهر، 1371.
5. مجید صادقی - عباس عظیمی کیا، درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی؛ نشر برای فردا، 1380.
[1] . تشخیص و درمان اختلالات جنسی، ص 122.
[2] . تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان، ص 243.
[3] . همان، ص 198.
[4] . درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی، ص 89.
[5] . مسائل و اختلالات جنسی در زن و مرد، ص 201.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان
به نقل از سایت اندیشه قم
دغدغه های دختران در
ازدواج، قابل درک و منطقی است و نباید با دیده اغماض چشم بر روی آن پوشید و
توجهی بر حل این مشکل نکرد. در جامعه و فرهنگ کنونی ما به هر دلیلی شرایط
ازدواج برخی از دختران فراهم نمی شود و آنها مجبورند چشم به در خانه
دوخته و منتظر بماند تا کسی به خواستگاری شان بیاید. در برخی موارد هم
زمان انتظار به حدی می شود که دیگر کار از کار گذشته و سن دختر بالا می
رود. آنها در شکایت هایشان از این مشکل به برخی عوامل زیر اشاره می کنند:
الف) عدم زیبایی ظاهری
ب) فقر و نداری خانوادگی
ج) کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
د) موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر
ه) از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف چون:
1- ادامه تحصیل
2- ترس از شکست در ازدواج
3- دست و پا گیر بودن ازدواج وترس از محدود شدن آزادی
4. سختگیری والدین در امر موافقت با ازدواج
5. وجود دختران قبلی در خانواده
آماده نبودن خانواده و آداب و رسوم سنگین ازدواج
و) و ... .
علل و ریشه های مشکل و پیشگیری از آنها
به
هر حال این یک مشکل جدّی و دامنگیر در جامعه ما است، که باید ریشهیابی و
مشکل گشایی کرد. در نگاه اوّل، علّت اصلی مشکلات این است که جامعه ما،
هنوز از اسلام ناب محمّدی فاصله زیادی دارد. دریغا! که هنوز چهره اسلام،
در بسیاری از مسائل پشت پرده مانده است. و پردههای جهل، خرافات و آداب و
رسوم جاهلی جلوی خورشید درخشان اسلام را گرفته است. اگر در ازدواج، اسلام
معیار و ملاک بود، اکثر یا همه این مشکلات وجود نداشت. مگر نشنیدهایم که
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در یک جلسه و در عرض چند دقیقه، تمام مراحل یک
ازدواج از قبیل: خواستگاری، تعیین مهریه، خواندن عقد و ... را اجرا فرمود و
دست زن و شوهر را به هم داده و روانه منزلشان میکردند؟!
علت های مهم دیگر:
1.
از علل و ریشههای دیگر این مشکل، خود ما و خانوادههای ما هستند، چرا که
اگر از همان زمان و در سن مناسب ازدواج به فکر بودیم، دیگر بعد از اینکه
کار از کار گذشت و سن بالا رفت، دچار مشکل نمیشدیم.
راه چاره:
واقعیّت این است که خود دختر و خانوادهاش باید در امر ازدواج و انتخاب
همسر سهیم باشند. در تاریخ صدر اسلام نقل شده است کسانی که دختران دم بخت
داشتند، در حضور پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و در مسجد به صورت علنی
برای عموم مطرح میکردند و هیچ گونه عیب و ایرادی هم نداشت. شاید امروزه
دیگر نتوان به صورت علنی مطرح کرد، امّا میتوان به صورت غیر مستقیم و با
راهکارهایی مسئله را بیان کرد. مثلاً از فردی متدیّن و رازدار خواست که
مسأله را به فرد مورد نظر و به شکل غیر مستقیم بیان نماید.
2. تعلل و
ایده آل گرایی برخی خانواده ها و خصوصاً خود دختران باعث می شود تا موقعیت
ها را از دست بدهند. بعضی مواقع افکاری مانند: «شاید خواستگار مناسبتر و
خوبتر و ایده آل برایم بیاید!»، «شاید خواستگاری از طبقه بالا و فرهنگی،
پولدار و با تحصیلات بالا برایم بیاید!» و ... باعث می شود که خواستگار
کنونی را که تا حدودی با شرایط همخوانی دارد، رد کند.
راه چاره: باید
خود دختر و خانواده اش، واقعیت گرا باشند. خود را آن گونه که هست قبول کند
و فردی را که معیارها و شرایط اصلی ازدواج را دارد و تقریباً شبیه خود و
از طبقه خود است، به خواستگاری او آمده، رد نکند.
اکنون چه باید کرد؟
1.
اوّل اینکه در جامعه فرهنگ سازی کرده و دستورات اصیل اسلامی عملی شود.
باید سطح توقعات پایین آورده شود و شرایط ازدواج سخت گرفته نشود.
2.
دوّم اینکه تک تک ما باید ایمان خود را تقویت کنیم، چرا که اگر کسی
ایمانش قوی باشد و به امدادهای الهی ـ که خود خداوند وعده داده است ـ
امیدوار و اطمینان داشته باشد، دیگر از ازدواج به علّت فقر کنارهگیری
نمیکند. چرا که خود خداوند فرموده است که:«وَ أنْکِحُوا الْایامی مِنْکُمْ
... إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِم اللهُ مِن فَضْلِهِ؛ جوانان بدون
همسر را همسر دهید ... اگر فقیر باشند خداوند به فضل و رحمت خود، آنان را
غنی و بینیاز میکند.»[1]
و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تأیید این آیه میفرماید: «کسی
که ازدواجش را از ترس فقر و ناداری ترک کند همانا به خداوند گمان بد برده
است».[2]
این فقط وعده نیست؛ چرا که در زندگی روزمره، افراد بسیار زیادی را که فقیر
بودند و بعد از ازدواج از لطف الهیع تمکّن مالی پیدا کردهاند، را
میبینیم.
3. اقدام بزرگترها و افراد خیّر، برای آشنایی دختر و پسر و همسریابی آنها و کمک خداپسندانه در این راه:
یکی
از بهترین عبادات و کارهایی که موجب خشنودی خداوند میشود و در سعادت
دنیا و آخرت انسان نقش دارد، «وساطت در امر ازدواج و فراهم کردن مقدّمات و
اسباب تشکیل خانواده جوانان» است.[3]
چرا که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرماید: «... خداوند به
کسی که برای ازدواج دیگران اقدام نماید، برای هر قدمی که بردارد و هر
کلمهای که بگوید، اجر و ثواب عبادت یک سال که روزها روزهدار باشد و شبها
نماز بخواند، به او عطا میفرماید».[4]
پس
لازم است افرادی در این راه خیر، قدم در راه اقدامات خداپسندانه بردارند و
هیچ ترسی به دل خود راه ندهند. البته در بعضی شهرها از جمله قم، مؤسساتی
بدین منظور تأسیس شده است که اقدامات خوب و خداپسندانهای در زمینه مشاوره
و آموزش شیوههای همسرداری و خانهداری و کمک در همسریابی و آشنایی دختر و
پسر دارند. مثل مؤسسه خیریه الزهراء (س) قم[5]»
که این مؤسسه شعبههایی در برخی از شهرستانها دارد و علاوه بر آن، در
امر کمک جهیزیّه و خدمات مالی برای افرادی که توانایی مالی کمتری دارند هم
قدمهای شایانی برمیدارد.
راهکارها و توصیههای عملی بعد از بروز مشکل:
1. امید به لطف و گشایشهای الهی داشته باشید و در این راه از دعا و نذر و نیاز به درگاه الهی دریغ نفرمایید.
2.
توسّل به ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ داشته باشید و آنها را واسطه قرار
دهید، چه بسا کسانی که حاجاتشان را در امر ازدواج، از حضرت فاطمه زهرا ـ
سلام الله علیها ـ گرفتهاند.
3. تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی
استعدادها و تواناییهای خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن
اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های
اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می
کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند.
4. نیکو کردن اخلاق
حسنه و خوش برخورد بودن در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال
متانت و گذشت و فداکاری رفتار کرده، به آنها کمک نمایید.
5. صبور و بردبار بودن؛ چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایشهای نعمتها و الطاف الهی است.
6.
توجّه به ضعفها و خصلتهای ناپسند خود و رفع آنها؛ چه بسا به دلیل وجود
یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی را
از ما دور کند.
7. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری.
8. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و ... و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود.
9. سفارش مستقیم یا غیر مستقیم به یک مؤسسه یا افراد دلسوز و مورد اعتماد.
10.
توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی زندگی
که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان با آن اهداف متعالی
دست یافت.
11. اگر سن خیلی بالا رفته و احساس می شود که دیگر خواستگار
ازدواج نکرده به سراغش نمی آید، بهترین گزینه این است که به یک مرد زن از
دست داده ولی مناسب و متدین جواب بلی بدهد.
12. در نظر داشته باشید که در جامعه هستند جوانان مناسبی که به هر دلیلی مثل شما هنوز هم ازدواج نکرده اند و دنبال مورد مناسبند.
حرف آخر این که: توجه
به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر خود
را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم ضمن اینکه خداوند متعال کسانی
را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانستهاند
ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل
خود آنان را بینیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ
نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[6]. پس آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ پاکدامنی و عفّت است.
منابع کمکی:
1. تشکیل خانواده در اسلام، دکتر علی قائمی، انتشارات امیری، 1373.
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372.
3. همسران، زندگی الگوی بالندگی، احمد لقمانی، انتشارات عطر سعادت، 1380.
[1] . نور/32.
[2] . حرّ عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1384 هـ.ق، ج14، ص24.
[3] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 96.
[4] . وسائل الشیعه، همان، ج14، ص 27.
[5] . نشانی: قم، خیابان 19 دی (باجک)، روبروی مخابرات، پلاک 183، تلفن 7713130 و 7727850 ـ 0251.
[6] . نور/33
به نقل از سایت اندیشه قم
اما امروز موجی از آداب و رسوم غلط و ناشایست به راه افتاده که
مشکلات را پیچیده کرده و مانع از ازدواج جوانان می شود و در نتیجه سن
ازدواج نیز روز به روز بالا می رود. برخی از این مشکلات و رسم های غلط
عبارتند از:
1ـ مهریه سنگین، مثلاً به مقدار تاریخ تولد دختر.
2ـ تشریفات و پیرایه های عریض و طویل و کمر شکن.
3ـ تجمل گرایی و مد پرستی، خرج های اضافی و اسراف و بریز و بپاش.
4ـ چشم و هم چشمی و حسادت ها.
5ـ تهیه جهیزیه های زیاد و غیر ضروری.
6ـ عذر ادامه تحصیل و آزادی بیشتر.
7ـ مشکل پسندی به بهانه های مختلف.
8ـ عذر نداشتن ماشین و مسکن شخصی و .... .
9ـ گرفتن شیربها در بعضی از مناطق.
10ـ اجبار به ازدواج فامیلی (مثل پسر عمو ـ دختر عمو) در بعضی از مناطق.
11ـ برقراری مجالس مختلف عروسی به تالارهای گران قیمت و آن چنانی.
12ـ برقراری مجالس آلوده به گناه و فساد، عروسی های مختلط و مزاحمت های اجتماعی.
13ـ عدم توجه به تحقیق و مشاوره به بهانه «قسمت بودن» ازدواج.
- حال سوال این است که:
1ـ این همه رسم ها و پیرایه های کمر شکن را چه کسی بوجود آورده است؟
2ـ چرا ما به ماه و سال به سال بر این گونه رسوم غلط افزوده می گردد؟
3ـ چرا به جای گشودن گره ها، بر گره ها می افزاییم؟
4ـ چرا در فکر آن پسر و دختر جوانی که ضرورت فطری و اجتماعی ازدواج را به آن ها لازم می داند نیستیم؟
توصیه های لازم
1ـ
در تعیین مهریه به کم اکتفا کنید؛ چرا که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و
آله ـ می فرماید: «بهترین زنان امت من، آنان هستند که مهریه اش کمتر
باشد.»[1]
بدانید که مهریه سنگین و سرسام آور، آبرو و اعتبار نمی آورد. مثل کسانی
نباشید که وقتی در این مورد با انتقاد مواجه می شوند، در جواب می گویند:
«چه کسی مهریه را داده و چه کسی مهریه را گرفته» این ها غافل اند که مهریه
یک بدهکاری سختی است که زن هر زمان می تواند آن را مطالبه کند. (البته
تحقیق و شناخت از همسر و تدین آن مهم است).
2ـ تشریفات و خرج های اضافی
را کم کنید، بدانید که تشریفات و تجمل گرایی، همانند تارهای عنکبوتی است
که هر چه بیشتر باشد، بیشتر انسان را گرفتار می کند. صحیح است که وضع
زندگی عوض شده و سطح معیشت بالا آمده، اما معیارها و ارزش های اسلامی ـ
انسانی، هرگز عوض نشده و نخواهد شد، یعنی: اسراف نکردن، ساده گرفتن، چشم و
هم چشمی نکردن و باطل بودن خرافات و تشریفات، و ....همیشه به حال خود
باقی است.
3ـ به قدر توانتان جهیزیه تهیه کنید و به ضرورت اکتفا کنید
آیا می دانید که در اکثر مواقع 30 درصد جهیزیه ها جزء لوازم زندگی است و
بقیه یعنی 70 درصد اضافی و تشریفاتی است. خانواده های عزیز چرا به خاطر
تهیه وسایل غیر ضروری و تجملی خود را به قرض و مشکلات می اندازید.
4ـ
در هر حال، اعتدال و انصاف را رعایت نموده و امکانات و شرایط خانواده عروس
و داماد را رعایت کنید و از آن ها انتظارات بیشتر از توانشان نداشته
باشید.
5ـ لااقل شما یک قدم مثبت بردارید و به پیشرفت مدگرایی های
افراطی و تجمل گرایی ها کمک نکنید. آری در صورت تمکن مالی هدیه دادن خوب
است، ولی آیا انصاف است کسی که ندارد با دلیل آوردن این که این رسم است که
مثلاً برای تک تک اعضای خانواده عروس و داماد کادو خرید و ... خود را به
فشار و فلاکت بیاندازید.
6ـ این که عروسی فقط یک شب است جواز انجام
کارهای حرام و غیر قانونی نمی شود! از برقراری مجالس عروسی مختلط، فساد
انگیز، رقص زنان آرایش کرده به خصوص عروس در مقابل مردان و از مزاحمت ها
به همسایه ها و مردم مثل بوق زدن و ... خود داری کنید.
7ـ چرا با
وسوسه های پوچ شیطانی، مراعات حریم محرم و نامحرم را نمی کنیم؟ عقد پسر
عموها و دختر عموها، اصلاً در آسمان بسته نشده است! این یک عقیده خرافاتی
است.
8ـ بدانید اگر ما تشریفات پیچیده ازدواج و امور زندگی را حذف کنیم
و آن را بدون آرایش با توافق همدیگر انجام دهیم، نه تنها مانع از تحصیل
نیست؛ بلکه کمک خوبی برای ادامه تحصیل و پیشرفت در زندگی خواهد بود.
9ـ بر اساس توصیه های دینی و نیز یافته های روان شناسی دین؛ دین داری عامل بسیار قوی برای رضایت از زندگی و رضایت مندی زناشویی است.
منابع کمکی:
1ـ محمد محمدی ری شهری، ازدواج آسان و شیوه همسر داری، قم، نبوی، 1371.
2ـ ابراهیم امینی، انتخاب همسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1384.
3ـ علی اکبر مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
[1] . وسائل الشیعه، ج15، ص 10 و ج14، ص 78
مسعود نورعلیزاده - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
به نقل از سایت اندیشه قم
اساس
برنامه حیات اسلامی آن است، که ازدواج به صورت دائم صورت پذیرد، و این
چنین نهادی است که موجب آرامش، آسایش و تعادل روحی و روانی می شود؛ چرا که
ازدواج تنها برای لذّت جسمی و جنسی نیست، بلکه نوعی امنیت روحی و روانی
را با خود به ارمغان می آورد. هر مرد و زنی در درون خود نه تنها خلاء
جسمی، بلکه خلاء روحی نیز دارد، که جز با طرف دیگر پرنمی شود، و لذا است
که خداوند متعال آن را مایه آرامش زوجین معرفی می نماید:
«و از آیات و نشانه های حکیمانه خداوند این است، که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد، تا در کنار آنان آرامش یابید.»[1]
ازدواج
موقت نیز یکی از سنت های گرانبهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ
است که در زمان ایشان حلال شده است. دین فطری و انسان ساز اسلام به علت
های مختلفی چون فراهم نبودن زمینه و شرایط ازدواج دائم یا دوری از همسر به
خاطر جنگ یا مسافرت، که فرد احساس شدید نیاز به ارضاء میل جنسی خود پیدا
می کرد، و می ترسید که به گناه بیافتد، ازدواج موقت را به امر الهی حلال
نموده است؛ تا اولاً با گناه و فحشا مقابله بشود و ثانیاً از این راه فرد
به یک لذّت مطبوع و مشروع برسد.
ازدواج موقت هر چند در زمان بحرانی
فشار شدید غریزه جنسی و ترس از آلوده شدن به گناه توصیه می شود تا در اثر
آن دچار گناه و منکرات و یا بیماری های روانی همچون اضطراب، بی ثباتی روحی
و روانی نشود، اما آن به هیچ وجه فایده های روحی و روانی و مستمر ازدواج
دائم را ندارد.
علل بی رونقی ازدواج موقت:
متأسفانه شرایط فرهنگی و رسومات رایج در بین مردم، و ایجاد دید منفی نسبت به آن به علل مختلف همچون:
1. شایع شدن تحریم آن، به علت آن که اهل سنت آن را حرام می دانند
2. شبهه افکنی برخی افراد کج اندیش
3. تصوّرات غلط مردم به اینکه این نوع ازدواج با معنویت و عفاف و پاکدامنی ناسازگار است
4.
سوء استفاده برخی فرصت طلبان و ... باعث شده است که عمل به این قانون
الهی کاهش یافته و اجرای آزادانه و علنی آن با مشکلات زیادی مواجه شود. و
هر قانونی که بخشی از عرف و فرهنگ عمومی نشود، ناشناخته و نامأنوس می
ماند. و به مرور به امر ناهنجار و غیر قابل قبول تبدیل می شود.
توصیه امامان ـ علیهم السّلام ـ و دانشمندان:
امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و علما و فقها، مردم را به این حلال و قانون الهی تشویق و ترغیب می کردند تا:
اوّلاً
این احکام الهی تباه نشده و دست به فراموشی سپرده نشود. چنانکه امام صادق
ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که متعه(ازدواج موقت) را حلال ندارند،
از ما نیست.»[2]
ثانیاً
برای مسأله حیاتی مانند مسأله جنسی، باید راه حلّی وجود داشته باشد، و
چنین نشود که این مسأله به یک شکل آزاردهنده تبدیل گردد، و در صورت نبود
آن مردم خصوصاً جوانان در اثر شدت زیاد فشار جنسی به گناه آلوده شوند، و
به خاطر همین است که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «اگر عُمَر
متعه را نهی نمی کرد،[3] زنا نمی کرد احدی جز افرادی که سرشتشان منحرف است و شقی هستند.»
شهید
مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به بررسی این موضوع پرداخته، و
شدیداً از آن دفاع کرده، فرموده: بستر جامعه برای وجود و امکان ازدواج
موقت برای جوانانی که شدیداً تحت فشار جنسی هستند و امکانات ازدواج دائم را
ندارند، باید آماده شود.[4]
جمع بندی کتاب های روایی:
قبل
از جمع بندی روایات وارد شده در مورد ازدواج موقت، باید بگوییم که همه
کتاب های روایی معتبر، همچون الکافی، وسائل الشیعه و غیره ... باب هایی را
به این موضوع اختصاص داده اند. اما مهترین منبعی که وجود دارد، و روایات
وارد شیعه در مورد ازدواج موقت را در یک مجموعه جمع آوری کرده است، کتاب
المتعه، شیخ مفید است که مرحوم مجلسی همه آنها را در بحارالأنوار، ج 100،
آورده است.
1. روایات زیادی وجود دارد که ازدواج موقت مستحب است و به
همه به صورت مطلق امر شده که متعه بکنند همچون روایتی که امام صادق ـ علیه
السّلام ـ می فرماید: «یستحب للرجل أن یتزوج المتعه ما أحب للرجل منکم أن
یخرج من الدنیا حتی یتزوج المتعه و لو مره» مستحب است بر هر کس متعه
گرفته باشد و دوست ندارم که فردی از شما از دنیا برود، مگر اینکه یک مرتبه
هم شده متعه و صیغه گرفته باشد.[5]
2.
اما در مقابل، روایاتی هم وجود دارد که افراد مختلفی را که نیاز به آن
ندارند در موقعیت های مختلف، نهی کرده اند که به متعه روی بیاورند: همچون
روایتی که امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ به علی بن یقطین می فرماید:
«تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده
است.»[6]
از جمع بندی این گونه روایات به دست می آید که:
اولاً:
سفارشات زیاد به ازدواج موقت به خاطر این بود که این قانون و سنت الهی
پایمال نشود و همچنین این حلال الهی برای افراد خاصی است که تحت فشار زیاد
نیروی جنسی هستند.
ثانیاً: این ازدواج در موارد زیادی مکروه است و نباید به آن روی آورد، که مواری از آن عبارتند از:
1. جایی که تهمت زنا و غیره زده شود.
2. جایی که باعث اذیّت همسران دائم و تضییع حقوق آنان گردد.
3. جایی که انسان را از مسؤلیت و انجام واجبات باز دارد.
4. جایی که باعث خفت و سبکی انسان گردد.
5. جایی که فقط برای هوس رانی باشد.
6. جایی که زن زناکار و بدکاره باشد و یا دختر باکره باشد.[7]
شهید
مطهری در این باره می فرماید: «اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق
کرده اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است؛ زیرا
تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است
... و هرگز منظور و مقصود این نبوده است که وسیله هوسرانی و هواپرستی و
حرامسرا سازی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال
شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند».[8]
مشکلات ازدواج موقت برای جوانان:
شرایط
اجتماعی نامناسب، عدم پذیرش این نوع ازدواج در بین عرف مردم به عنوان یک
راه حل واقعی، نبود مقررّاتی مناسب در بین مردم و بی مسؤلیتی برخی افراد و
عدم پذیرش بعضی آثار آن(تولد فرزند و ...)، و سودجویی های برخی از افراد
فرصت طلب، مشکلات زیادی را برای اجرای این سنت الهی به خصوص برای افراد
جوان مجرّد ایجاد کرده است، و تا فراهم شدن شرایط بهتر فاصله های زیادی
وجود دارد. از این رهگذر توصیه می شود جوانان به سفارشات دیگر دین مقدس
اسلام یعنی حفظ عفّت و پاکدامنی، تقوی و پرهیزگاری که اصل هم همین است عمل
کنند تا شرایط مناسب ازدواج دائم آنها فراهم شود.
مشکل دیگری که وجود
دارد این است که امکان دارد کسانی که به ازدواج موقت روی می آورند،
بخواهند فقط میل جنسی را از این طریق ارضا کنند و دیگر در آینده به ازدواج
دائم که رکن اساسی است و فواید زیادی دارد، روی نیاورند.
و لااقل
تجارب نشان داده، که میل جنسی با کامجویی ها، هر چند به شیوه صحیح و شرعی
باشد، شعله ورتر می شود، و شاید تنوع طلبی و فزونی خواهی انسان باعث شود،
که با یکی دوبار صیغه موقت، انسان به آن معتاد شود و دنبال هوسرانی و
شهوترانی رود که مورد نهی اسلام است و این میل، یکی از امیال نیرومندی است
که افکار و افعال افراد جوان را که دنبال تحصیل، تهذیب و کار و کوشش
هستید، تحت تأثیر زیادی گذاشته و مانع رشد و پیشرفت آنها می شود. لذا
توصیه می شود، اگر فشار جنسی خیلی زیاد نیست و تا حدّی نیست که به گناه
آلوده شوید، از پرداختن به ازدواج موقت خودداری شود.
مشکلات ازدواج موقت برای زنان جوان:
شرایط
اجتماعی نامناسب، نبود مقرراتی مناسب در بین مردم و بی مسئولیتی برخی
افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن (بارداری و ...) و سودجویی های برخی از
افراد، مشکلات زیادی را به خصوص برای زنان و دختران جوان ایجاد کرده است.
لذا برخی از علما روی آوری این گونه افراد را به ازدواج موقت مناسب
ندانسته و توصیه می کنند که، آنها در پی احساسات یا نیازهای زودگذر نروند،
زیرا برقرار کردن یک رابطه زودگذر، بدون مصلحت اندیشی، بر آینده آنان و
روحیه و وضع اجتماعی آنان اثر منفی می گذارد. بنابر این، زن باید به ازدواج
موقت به گونه ای کاملا واقع بینانه توجه کرده و به دنبال آن برود. ولی
اگر فشار و نیازهای جنسی به اندازه ای باشد که تحمل آن دشوار است، و می
ترسد که به گناه بیافتد، آن موقع با کمال احتیاط و مراقبت های ویژه، به
ازدواج موقت تن در دهد.[9]
ازدواج موقت دختر باکره؛ آری یا نه؟
در
این میان، دختران باکره، در برابر این مشکلات آسیب پذیرترین قشر جامعه
هستند. و این کار آبرو و آینده آنها را در برابر یک ازدواج پایدار و دائم
تهدید می کند. لذا آنها بیش از هر چیزی باید، درباره این سختی ها بیندیشند
و تلاش کنند، و در برابر هر گونه عکس العمل جنبی زودگذر مقاومت نمایند.
علامه سید محمد حسین فضل الله می گوید: «ما به ویژه به دختران باکره توصیه
نمی کنیم که به تجربه ازدواج موقت دست بزنند، حتی اگر به آن نیاز داشته
باشند. زیرا در آینده به دلیل عادت به آن، یا برخی حالات پیش بینی نشده،
یا حساسیتهای اجتماعی که برای آبروی آنان زیانبار است، آثار منفی فراوانی
بر روحیه آنان خواهد گذاشت و دیدگاه جامعه را نسبت به آن ها و فرصت های
ازدواج را برای آن ها دستخوش تغییر می سازد. زیرا جوانان معمولا میل
ندارند با دختری ازدواج کنند که قبلا با جوان دیگری تجربه جنسی، هر چند
غیر کامل داشته است. ما شاهد بوده ایم که ازدواج هایی بر اثر پی بردن شوهر
به ارتباط همسرش با فرد دیگر پیش از او، بر هم خورده است.»
مشکل دیگر:
رابطه
جنسی طبیعی بین زن و شوهر از عوامل مهم استحکام و دوام زندگی زناشوئی و
مایه ایجاد روابط احساسی و عاطفی بین آن ها است و دختر جوانی که فعلا به
نوعی این نیاز جنسی را ارضاء می کند، امکان دارد که بعدها که ازدواج دائم
کرد، دچار اختلال روانی ـ جنسی شده و نتواند به خوبی همسرش را ارضاء و
اشباع کند.[10] و این را همه می دانند که اولین آغوش، دلپذیر ترین نوع رابطه هاست و چشم هر مرد و زنی همیشه به دنبال آن است.
توجه:
هرچند
ازدواج موقت حلال است، اما به دلیل مشکلات بسیار زیاد آن حتی الامکان
دختران جوان نباید دنبال آن نباشند، و به توصیه اکید اسلام، یعنی عفت جنسی
و حفظ پاکدامنی و کنترل میل جنسی، (از طریق تقوا،روزه گرفتن و ...)باشند و
مهمتر از همه، هرچه زودتر به ازدواج دائم اقدام کنند، تا این که به سعادت
و کامیابی و خوشبختی واقعی نایل آیند و تنها در صورت مصون بودن از مشکلات
فوق و برای حفظ ایمان به آن اقدام کنند.
نکته های مهم:
1.
اگر چه ازدواج موقت امری است شرعی اما نمی توانیم به جهات عرفی آن بی
اهمیت باشیم. گاهی عدم توجه به مسائل عرفی سبب تهمت می شود و گاهی برای
افراد، به جهت عدم پذیرش اجتماعی، مشکلات و ناسازگاری ها و حتی جدال هایی
پیش می آید.
2. در این زمینه باید مراقب بود، چون بیماری های جنسی در
این جا زمینه رشد و بروز زیادی دارند. بنابر این به هر کس نمی توان اعتماد
کرد.
3. عقد موقت برای هر فردی توصیه نمی شود، برخی افراد که ظرفیت
روانی محدودی دارد، در ناسازگاری های زناشویی به جای تمرکز بر حل مشکل و
ناسازگاری سریع، سراغ صیغه می روند تا آنجا احساس خوشی بیشتری داشته باشند و
این امر می تواند اساس خانواده به شدت ویران کند.
منابع کمکی:
1. حجّتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج موقت یا دائم، ج اول، قم، مؤلف، 1370.
2. قائمی، علی، تشکیل خانواده در اسلام، تهران، امیری، ج هشتم، 1372.
3. عسگری، مرتضی، ازدواج موقت در اسلام، ترجمه محمد جواد کرمی، تهران، نشر مجمع علمی اسلامی، 1377.
4. صحتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج دائم یا موقت، قم،1370.
5. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی،نشر دائره.
[1] . روم/21.
[2] . وسائل الشیعه، ج 21، ص 7.
[3] . اشاره به خلیفه دوم دارد.
[4] . رجوع شود به: مطهری؛ مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1379، ج 28، ص 45 تا 69.
[5] . المتعه ،ص 8، بحارالأنوار، ج 100، ص 305، (سی دی نور 2).
[6] . المتعه، ص 14، کافی، ج 5، ص 452، بحار الأنوار، ج100، ص 311.
[7] . مفید، متعه یا ازدواج موقت، ترجمه و تفسیر سید حسین نجفی یزدی، قم، ناظرین، 1382، ص 54.
[8] . نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 68.
[9]. فضل الله، سید محمد حسین، دنیای زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر ژژوهشی و نشر سهروردی، تهران، دفتر ژژوهش و نشر سهروردی، 1383، ص 387.
[10]. عسگری فر، حسین، نقش بهداشت روان در ازدواج، تهران. گفتگو، 1380، ص 161
به نقل از سایت اندیشه قم
نکته ی اول: ایام
جوانی دوره ی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای
مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیت های ظاهری جنس مخالف زیادتر می
شود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستی ها و روابط دختر و پسر تأثیر به
سزایی دارد.
نکته دوم: همه
ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که اهداف مشخص در زندگی داشته باشد و
برای رسیدن به آن برنامه ریزی نماید و راه مناسب را انتخاب کند. یک جوان
نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی ایده آل و
سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند.
انسان دارای نیازمندی های روحی و
جسمی بسیاری است و برای رسیدن به تکامل و آرامش باید به هر دو بعد مادی و
معنوی خود بپردازد؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی
است که به همه ی نیازمندی های انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح
عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است.
بر این اساس،
اسلام برای پاس داری از حریم پاک و جلوگیری از انحرافات، رعایت ضوابطی را
در روابط دختر و پسر ضروری دانسته و آزادی مطلق و بدون حساب و دوستی ها و
عشق بازی های مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است. اسلام صحبت کردن
زن و مرد را در مواردی ضروری و در جریان رسیدگی به کارهای روزمره ی زندگی
حرام ندانسته است؛ اما برای پیش گیری از پیامدهای سوء احتمالی، آنان را از
این گونه روابط بر حذر داشته است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(قُل
لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا
فُرُوجَهُمْ ذَ لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌبِمَا
یَصْنَعُونَ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ
وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا
ظَهَرَ مِنْهَا) «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو
گیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از
آنچه انجام می دهند آگاه است؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از
نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن
مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»[1]
در
این آیه به صراحت دستور داده شده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه
نکنند و از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیه ی
مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به
هم نگاه نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آید؟
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
نِعمَ صارف الشهوات غضّ الابصار؛ «چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است.»[2]
هم چنین، خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
(فَلَا
تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ
قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا) «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید تا بیمار
دلی در شما طمع نکند، و به گونه ای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3]
به
راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که
طبیعت سنّ جوانی است، از نگاه های آلوده و صحبت های هوس انگیز خالی و
مبرّاست؟ آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی می توان حکم جواز این
گونه روابط را صادر نمود؟
شاید عدّه ای مدّعی باشند که ارتباط مورد نظر
ماست که از این مسائل به دور باشد! در پاسخ اینان باید گفت: اولاً تجربه و
اعترافات زیاد مبتلایان خلاف این را ثابت کرده و ثانیاً اصرار و تأکیدهای
فراوانی که امروزه بر این روابط می شود، شاهدی است بر این که انگیزه ی
دیگری، هر چند غیر مستقیم و مخفی، در این کار موجود است؛ لذا ممکن است
روابطی ایجاد شود که در ابتدا ظاهراً عاری از این گونه مسائل باشد، اما از
آنجا که سن جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است؛ به تدریج و بر طبق طبیعت
بشری، این روابط، آلوده به نگاه ها، صحبت ها و رفتاریهای هوس آلود می شود.
علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند:
«کسی که به حرام دستش را به
دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با
زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال
او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در
آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و
شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4]
حال،
قضاوت بر عهده ی خواننده محترم است که تشخیص دهد «آیا دوستی های تلفنی،
رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات می شود یا
خیر؟» آیا باز هم می توان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟
روابط دختر و پسر برای ازدواج
نکته ی دیگر
که وجود دارد این است که بعضی افراد این روابط را بدین صورت توجیه می
کنند که «برای ازدواج، شناخت کامل لازم است و شناخت، بدون ارتباط ممکن
نیست!»
در پاسخ باید گفت: بدون تردید، دختر و پسر باید با دیدی باز و
با شناختی کامل از استعدادها و خصوصیّات شخصی، شخصیتی اخلاقی و فرهنگ
یکدیگر، زندگی مشترک را شروع نمایند، تا در فراز و نشیب های زندگی هم راز و
هم دل یکدیگر باشند؛ امّا شناختی کامل و دقیق است که با عقل و خرد و
ارزیابی صحیح طرفین به دست آمده باشد؛ لذا باید سعی کنیم از پیش داوری و
قضاوت درباره ی دیگران جداً بپرهیزیم؛ زیرا وقتی به کسی علاقه ی وافری
داشته باشیم ضعف های او را نمی بینیم و اگر از ابتدا نگرش منفی درباره ی
فردی داشته باشیم، خوبی هایش را در نظر نمی گیریم! بسیار روشن است که با
دوستی ها و روابط خیابانی و تلفنی دختر و پسر که زیبایی ها و جذّابیت های
ظاهری در آنها نقش زیادی دارد و در دنیای احساسات و عواطف غوطه می خورند،
شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی و سلیقه های فردی حاصل نمی شود.
البته،
بعد از مطالعه، تحقیق و دقت های لازم، اگر شرایط مثبت بود و دختر و پسر
واقعاً قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، می توانند برای اطمینان بیش تر و
ایجاد هماهنگی و آمادگی برای آغاز زندگی، با نامزدی رسمی و شرعی (به صورت
عقد موقت) به خواست خویش برسند.
پرهیزها و توصیه های لازم
1ـ
باید به این نکته توجه کنیم که روابط آزاد دختر و پسر، نه تنها طرفین را
به شناخت مورد نیاز نمی رساند، بلکه چه بسا سبب بدنامی و محرومیت از
ازدواج مناسب و در خور شأن آنان می شود.
2ـ
هم چنین، غوطه ور شدن در این نوع روابط، جوانانی را که باید در بهترین
مقطع از سن خود، به دنبال آموختن علم و کسب تجربه برای آینده ی خویش
باشند، در اضطراب و هیجانات بی اساس نگه می دارد و با ایجاد فشارهای روحی و
تشویش های درونی، آرامش را از آنان سلب می کند؛ هیچ گاه این جوانان طعم
شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی خانوادگی نخواهند چشید و همیشه چشم
طمع به دیگران خواهند داشت؛ و این دردی است خانمان سوز که درمانی ندارد!
اگر نگاهی به کشورهای غربی و غرب زده که در این زمینه آزادی کامل دارند،
بیندازیم، چیزی جز مفاسد گوناگون و معضلات مختلف اجتماعی نمی یابیم!
3ـ
علاوه بر این ها، دوستی ها و ازدواج هایی که بر این پایه چیده شده اند،
بسیار متزلزلند؛ هفته نامه ها و مجلات خانوادگی مملو از غم نامه هایی است
که دختر ها و پسرها درباره ی دوستی ها و ازدواج های ناکام خود می نویسند!
بسیاری از آنان وقتی شور و اشتیاق اولیه شان برای زندگی فرود می نشیند و
با واقعیت های زندگی بیش تر و بهتر روبه رو می شوند، با یکدیگر احساس نوعی
بیگانگی و غرابت می نمایند و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند!
کم نیستند زوج هایی که به خاطر این نوع ازدواج ها از هم جدا می شوند.
واضح است که خود طلاق هم معضلی بزرگ است، هم برای اجتماع و هم برای آن
خانواده ی از هم پاشیده!
4ـ از نظر روان شناختی ذهن در استرس ها و
تنیدگی ها تمایل دارد، به گذشته خوش خود برگردد از آن جا که در این دوستی
ها خوشی های موقتی وجود دارد. پس از ازدواج افراد هنگامی که با اختلاف و
ناسازگاری روبرو می شوند، بجای حل مشکل دائماً به یاد گذشته خود با افراد
متفاوت می افتند و سپس تنفر از هم دیگر پدید می آید.
5ـ تعالیم حیات
بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده، و برای پیش گیری از
روابط نامشروع دختر و پسر اصول و ضوابط اخلاقی و در دوره جوانی، ازدواج را
توصیه نموده است.
6ـ طبق نظر مشاوران امور خانواده، پس از ازدواج حاصل
از این دوستی ها خوره بدبینی به زندگی می افتد. مرد به زن و زن به مرد
بدبین می شوند با این نگرش که از کجا معلوم او که در خارج از عرف و شرع با
من دوست شد با دیگری دوست نشود.
7ـ در پایان، توصیه می شود، جوانان
عزیز عفت و پاکدامنی پیشه کنند و دامان خود را به اینگونه روابط آلوده
نسازند. و گام های اساسی برای پیشرفت و تعالی خود بردارند.
منابع کمکی:
1ـ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، نظر اسلام درباره روابط دختر و پسر، صباح، شماره 7ـ8.
2ـ احمدی، علی اصغر، روابط دختر و پسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان.
[1] . نور، 30-31.
[2] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، (مکتبه الاعلام الاسلامی، 1371)، ج1، ص 72.
[3] . احزاب، 32.
[4] . علامه مجلسی، عین الحیوه، ص 140.
به نقل از سایت اندیشه قم